کلمات قصار منظوم نهج الفصاحه
اطلب العافية لغيرك ترزقها في نفسك
(1) تندرستى را براى ديگران بخواه تا خود از آن بهرهبرى
چو خواهى سلامت تو از بهر غير كنى در ره راحت خلق سير
تو خود بيگمان زان شوى بهرهمند مصون باشى از درد و رنج و گزند
اكثر من الدّعاء فانّ الدّعاء يردّ القضاء
(2) زياد دعا كن زيرا دعا قضا را برمىگرداند
تو را گر بود بيش ذكر دعا فروزان كنى دل بنور صفا
دعايت كند رفع و دفع قضا دعايت به هر درد باشد دوا
اكثر ذكر الموت فانّ ذكره يسلّيك ممّا سواه
(3) مردن را زياد بياد آور زيرا ياد آن تو را از رنجهاى ديگر آسوده مىكند
چو پيوسته مردن بياد آورى بينديشى از روز بىياورى
كند بر تو آسان هر آن درد و رنج ننالى ز جور سراى سپنج