خلاصه ای از اجتهادات عمر

اجتهادات عمر علیه قرآن وسنت :

1)     بر خلاف آيه و لا تجسسو شبها از راه پشت بام منازل براي كشف معاصي به خانه هاي مسلمين مي رفت .

2)          طريق مساوات بين مسلمين را كه رسول الله مقرر فرموده بود دگرگون ساخت . مهاجر را بر انصار و انصار را بر قبايل ديگر و عرب را بر عجم و سفيد را بر سياه برتري داد و توجهي به آيه ان اكرمكم عند الله اتقيكم ننمود .

3)     زناي مغيره بن شعبهرا جاري ننمود و شاهد چهارم را تهديد كرد .

4)      حكم حد شراب خوار را به سليقه و حدس خود تغيير داد .

5)       متعه حج و متعه زنان را تحريم نمود و حال آنكه تا سال سوم خلافتش بين مسلمانان عمل مي شد .

6)     امر خلافت را بعد از مرگش به شوراي شش نفري واگذار نمود

7)      نوافل را به جماعت امر داد در حالي كه رسول الله اين كار را نمي كرد

8)     . هنگامي كه رسول الله دستور دادند ورق و دفتري بياورند براي نوشتن دستور او گفت حسبنا كتاب الله و نگذاشت كه رسول الله چيزي بنويسد .

9)     مانند خليفه اول از سپاه اسامه تخلف كرد

10)   اظهار شك در نبوت رسول الله .

11) . شهادت مملوك را ملغي و دستور داد كسي حق ندارد به شهادت غلامان ترتيب اثر بدهد .

12)  در بيعت گرفتن براي ابوبكر امت را به تهديد و تهويل شمشير و سنان مجبور كرد و در خانه يگانه دختر رسالت آتش افروخت و حريم آل محمد را از هم گسيخت .

13)  نهي نمودن شخص جنب از اداي نماز تا زمانيكه دسترسي به آب پيدا كند يعني بر خلاف آيه تيمم در قرآن .

14)  بدعت صريح در سه طلاق زنان بايك لفظ و در يك مجلس بدون رجوع بين آنها .

15)  دفن شدن در مكان غير جايز مانند خليفه اول . عايشه گفت اين خانه من است در حالي كه او يك هشتم از يك نهم را داشت ولي همه خانه را غصب نمود . ابوبكر و عمر فقط از عايشه اجازه گرفتند در حالي كه بايد از همه زنان رسول الله اجازه مي گرفتند .

16)  تغيير دادن اعمال وضو بر خلاف نص قرآن و سنت رسول خدا و سيره خليفه اول .

17)  ساقط نمودن حي علي خير العمل از فصول اذان و اقامه و به جاي ان اضافه كردن جمله الصلاه خير من النوم .

18) مسلمانان را امر نمود كه درنماز چهار ركعتي بعد از تشهد اول در دو ركعت يكي از سلام هاي واجب يعني السلام علينا و علي عباد الله الصالحين بگويند و با اين حكم از اتمام نمازهاي چهار ركعتي امت را ممنوع نمود .

19) تصرف در وقت نماز مغرب و روزه داران كه به محض غروب آفتاب قبل از ديدن ستاره امت نماز بخوانند و افطار كنند و متخلفين را تهديد نمود به كفاره يك بنده آزاد كردن لذا مردم اغلب از ترس كفاره هنوز آفتاب كاملا پنهان نشده به نماز مغرب و افطار روزه مبادرت مي كنند .

20) تغيير دادن وقت نماز وتر از پيش از طلوع صبح به بعد از نماز عشا تا مردم ناراحت نباشند

21) تصرف بي جا در محل نماز طواف در مسجد الحرام در مقام حضرت ابراهيم چون رسول الله به علم الهي مي دانست در زمان جاهليت محل علامت مقام را تغيير داده اند لذا امر فرمود به محل اصلي نصب كنند ولي عمر سليقه اش بالاتر بود و محل دوره جاهليت را پسنديد و سنگ علامت مقام را به محل قبلي انتقال داد .

22) اختراع گفتن آمين بعد از ختم سوره حمد در نمازهاي پنج گانه روزانه .

23) دست روي دست گذاشتن نماز گذار در حال قيام

 فکر می کنم همین مقدار کافی باشد ان شا الله شرح تمامی آنها را در آرشیو موضوعی جدید ارائه میکنم و همچنین چرا امیر المومنین در  برابر این اجتهادات سکوت کرد وحتی در زمان خلافت خود آنها را رد نکرد طلب شما باشد تا در مقالات بعدی صحبت می کنیم

 

 

 

مناشده اميرالمومنين در روز شوري

مناشده اميرالمومنين در روز شوري

به سال 23- و يا- آغاز سال 24 از هجرت

اخطب خطباء خوارزم- حنفي- در صفحه 217 " مناقب " گويد: خبر داد مرا استاد و پيشوا- شهاب الدين- افضل حفاظ- ابو النجيب- سعيد بن عبد الله بن حسن همداني معروف به " مروزي " در آنچه که از همدان بمن نوشته، باخبار او از حافظ- ابو علي- حسن ابن احمد بن حسين در آنچه اذن و اجازه روايت آنرا باو داده، باخبار از استاد اديب ابو يعلي- عبد الرزاق بن عمر بن ابراهيم همداني. بسال 437، باخبار از پيشواي حافظ- طراز المحدثين- ابوبکر احمد بن موسي بن مردويه.

و استاد پيشوا، شهاب الدين. ابو النجيب- سعد بن عبد الله همداني گفته که: ما را خبر داد باين حديث عالي پيشواي حافظ- سليمان بن محمد بن احمد- از يعلي بن سعد رازي. از محمد بن حميد. از زافر بن سليمان. از حارث بن محمد. از ابي الطفيل- عامر بن واثله که گفت:

من در روز شوري دربان بودم و علي عليه السلام در خانه (محل اجتماع و شوري) بود و شنيدم که بانها ميفرمود: من بطور موکد بر شما احتجاج و استدلال خواهم نمود به چيزيکه هيچ فرد عربي و غير عربي از شما نتواند آنرا دگرگون نمايد، سپس فرمود: شما افراد، همه شما را سوگند ميدهم بخدا، که آيا در ميان شما کسي هست که پيش از من بوحدانيت خدا ايمان آورده باشد؟ همگي گفتند: نه، فرمود شما را بخدا سوگند ميدهم که در ميان شما کسي هست که برادري چون جعفر طيار داشته باشد که در بهشت با فرشتگان پرواز ميکند؟ همگي گفتند: نه بخدا قسم، فرمود شما را بخدا سوگند ميدهم آيا در ميان شما غير از من کسي هست که عموئي چون عموي من حمزه داشته باشد که شيرخدا و شير رسول خدا و سرور شهيدان است؟ گفتند: نه بخدا قسم، فرمود: شما را بخدا سوگند ميدهم آيا در ميان شما جز من کسي هست که همسري چون همسر من فاطمه دختر محمد صلي الله عليه و آله داشته باشد، که بانوي زنان اهل بهشت است، گفتند: نه بخدا قسم، فرمود: شما را بخدا سوگند ميدهم، آيا در ميان شما جز من کسي هست، که دو سبط مانند دو سبط من حسن و حسين داشته باشد که دو آقا و سرور جوانان اهل بهشت ميباشند؟ گفتند: نه بخدا قسم، فرمود: شما را بخدا سوگند ميدهم، آيا در ميان شما جز من و پيش از من کسي هست که چندين بار با رسول خدا صلي الله عليه و آله نجوي کرده باشد و پيش از نجوي صدقه داده باشد؟ گفتند: نه بخدا قسم، فرمود: شما را بخدا سوگند ميدهم، آيا در ميان شما جز من کسي هست که رسول خدا درباره او فرموده باشد:

من کنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، و انصر من نصره، ليبلغ الشاهد الغائب؟ گفتند: نه بخدا قسم،... تا آخر حديث... و اين روايت را با بررسي در سند آن پيشواي (محدثين) حمويني در باب 58 در " فرايد السمطين " آورده گويد: خبر داد مرا استاد و پيشوا- تاج الدين، علي بن حب بن عبد الله خازن بغدادي، معروف به: ابن الساعي واو. از پيشوا، برهان الدين، ابو المظفر، ناصر بن ابي المکارم مطرزي خوارزمي، و او از اخطب خوارزم، ضياء الدين، ابو المويد، موفق بن احمد مکي. تا آخر سند بدو طريقي که ذکر شد.

ادامه نوشته