غدير خم  

غدير روز جانشيني

من كنت مولا فهذا علي مولا

با سلام خدمت برادران خوبم تسليت عرض مينمايم شهادت جانگداز امام محمد باقر و تبريك عرض مينمايم عيد بزرگ قربان را و همچنين  پيشاپيش تبريك عرض مي كنم بزرگترين عيد شيعيان را كه در اين عيد بزرگ امير المومنين به جانشيني رسول اكرم و خليفه بعد از ايشان منصوب شدو لذا در پاره‏اى از روايات آمده است كه هنگامي كه آيه اكمال دين نازل شد  بعضى از يهود و نصارى با شنيدن اين آيه گفتند اگر چنين آيه‏اى در كتب آسمانى ما نقل شده بود، ما آن روز را روز عيد قرار مى‏داديم  تفسير المنار جلد 6 صفحه 155.

در ضمن به تمامي برادران اهل تسنن اين نكته را اشاره مي كنم اگر مي خواهيد به سوالاتي كه از من مي پرسيد پاسخ بدهم حداقل بايستي  نام ايميل و يا وبلاگ خود را قرار دهيد تا با هم مناظره كنيم  در ضمن تا حدودي جواب آقاي عبد الستار كه در نظر قبلي سوالاتي را از من پرسيدند را در اينجا آورده ام

در اين روز هنگام بازگشت پيامبر از مكه  در مكاني به نام غدير خم اين آيه نازل شد

 یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس

.یعنی : ای پیامبر! انچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده، ابلاغ کن و اگر نکنی ، تبلیغ رسالت و ادای وظیفه نکرده ای...،و خدا تو را از [ گزند] مردم نگاه می دارد

اگر مي خواهيد سند ها را ببينيد كه اين آيه در اين روز نا زل شده است لطفا بر لينك زير كليك نماييد

كليه سند هاي اهل تسنن پيرامون نزول آيه اكمال

لذا پیامبر (ص)  تمامی اصحاب را در بیابانی که انجا را غدیر خم می گفتندجمع نمود، حتی جلو رفتگان قافله را به امر ان حضرت برگرداندند و عقب ماندگان هم رسیدند که به سند  تمامي كتب اهل تسنن وشيعه نزديك به  صدوبيست هزار نفر(امام ثعلبي از علماي اهل تسنن) در اين مكان جمع شدند كه تمامي كساني كه خطبه پيامبر را پيرامون غدير نقل كرده اند را در قسمت هاي قبلي آورده ام خواهشا برادران اهل تسنن به اين قسمت ها مرا جعه نمايند و كمتر پيرامون اين قضيه سوال بپرسند

رسول اکرم (ص) بالای منبری که برایش درست کرده بودند رفت و شروع به خواندن خطبه ای غرا و بسیار طولانی (كه در قسمت هاي قبلي وبلاگم اين خطبه را آوردم  ) نمودند که غالب ان در مدایح و فضائل و ایاتی بود که در شان مولانا علی علیه السلام نازل و جاری شده بود و جمیع امت را به خوبی متوجه مقام مقدس ولایت امیرالمونین نمود، انگاه فرمود :

يا معاشر الناس !

الست اولی بکم من انفسکم ؟

( ای جماعت مردم ! ایا من اولی به تصرف از شما در نفس هایتان نیستم؟) اشاره به آيه:

 النبي اولي بالمومنين من انفسهم ...

قالوا: نعم

قال: من کنت مولاه فهذا علی مولاه

( پس هر کس که من مولای او هستم، این علی مولای اوست)

و جمله اخر را پیامبر سه مرتبه تکرار نمودند

انگاه دستها را برداشت و دعا کرد:

 اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله:

 دوست بدار کسی که علی را دوست بدارد و دشمن بدار کسی که علی را دشمن بدارد و یاری کن کسی که علی را یاری کند و واگذار کسی که علی را واگذارد))

سپس در پایان فرمود:

 معاشر الناس! قولو الذی قلت لکم و سلموا علی «علی» بآمره المومنین .

(( ای مردم! انچه راکه برای شما گفتم با من بگویید و بر علی به خاطر امارت مومنین درود بفرستید))

سپس امر فرمود خیمه ای بر پا دارند و علی (ع) را امر فرمود در خیمه بنشینند و به تمام امت که حاضر بودند، دستور داد بروید و با علی بیعت کیند، زیرا که  من از جانب پروردگار مامورم که از شما بیعت بگیرم

امت و اصحاب همه با خوشحالی ، پیشوایی علی (ع) را تبریک گفتند

 در كتاب مسند امام احمد حنبل ج4ص281 و سر العالمين امام غزالي ص 12 تذكره الخواص ابن جوزي ص29 الرياض النظره "طبري" ج2ص169 كنز العمال ج6 ص 397 ودر كتاب البدايه و النهايه ابن كثير ج 5ص212 وتاريخ ابن عساكر ج2ص50 .تفسير رازي ج3 ص63 وهمچنين در كتاب الحاوي للفتاوي سيوطي ج1 ص112آمده است كه  اولین کسی که بیعت کرد عمر بن خطاب بود که گفت:

بخ بخ  لک یا علی اصحبت مولای و مولی کل مومن و مومنه

مبارك باد برتو اي فرزند ابوطالب ، همانا تو مولاي هر مومن ومومنه اي شدي

حال جناب آفاي عبدالستار كه مي گوييد من در فرهنگ لغات معاني مولا را اينچنين ديده ام خواهشا توجا بفرماييد اينها معاني هستند كه آقاي عبدالستار داده اند

مالك،عبدوبرده،آزادكنندۀبرده،آزادشده،دوست،نزديك،پسر،عمو،

همسايه،هم‌سوگند،مهمان،شريك،خواهرزاده،سرپرست،پروردگار،نعمت دهنده،نعمت گيرنده، دوستدار،پيرو،داماد.(اقرب الموارد ج. پنج ص. 834).

حال من از ايشان سوالي دارم  ما كه اينجا مناظره مي كنم شما برادران اهل تسنن بايستي سند از شيعه بياوريد نه از علماي خودتان  وهمچنين شما مي گوييد معاني مولا اين چيزي است كه من گفته ام  

حال چند سوال من از شما دارم : آيا پيغمبر 120 هزار نفر را در آن مكان جمع كرد كه به آنها بگويد علي پسر عموي من است ويا بگويد امام علي غلام من است و يا بگويد كه علي دوست من است در حالي كه اگر اين چنين باشد عمل لغوي است كه از پيامبر بدور است در ضمن شما مي گوييد چرا صراحتا اعلام نفرموده شما اگر بادقت به جملات قبل پيامبر نگاه  كنيد فرمودند الست اولی بکم من انفسکم ؟ اين جمله نشان مي دهد كه كلمه مولا اولي به تصرف بر مومنين است در ضمن از همه مهمتر عمل پيامبر است اينكه چرا از همه براي امير المومنين بيعت گرفتند در ضمن  اگر كلمه مولا به معني دوست است پس چرا عمر گفت تو مولاي من وهر مومنه اي شده اي واستدلالات ديگر كه در پايين آورده ام و در اينجا مجال نمي باشد

در ضمن بعضي ها مي گويند چون امير المومنين دشمن داشته به خاطر اينكه پيامبر دشمني آنها را با علي بر طرف كنه آنها را جمع كرده وگفته كه با علي دوست باشيد حتي اين شبه نيز رد مي شود چون اگر كسي با امير المومنين دشمن بوده ديگر نيازي نبست كه 120 هزار نفر را جمع كنه وبگويد با علي دوست باشيد و مطمئنا اين گونه نبوده چون اگر اينگونه بود پيامبر هر كسي را كه با علي دشمني مي كرده صدا مي كرد وبه او گوشزد مي كرد كه اين كار را نكند همانگونه در پستهاي قبلي كه در مورد عايشه بود همين كار را كرد در ضمن اگر بگوييم كه منظور دوستي بوده پس چرا بعد از پيامبر با علي دشمن كردند وبه او تهمت ها زدند اورا خانه نشين كردند محسنش را كشتند درب خانه او را كه در سايتهاي سني مي گويند كه افسانه است را آتش زدند عايشه با او چنگ جمل را به راه انداخت و ... كه بايستي گفته مي شد

 پس از اتمام سخن رانی پیامبر، جبرئیل ایه سوم سوره مائده را نازل کرد...( ایه اکمال)

الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا :

 امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را به عنوان دين شما پذيزفتم

( كساني كه مي خواهندبا سندهاي شان نزول اين آيه آشنا بشوند بر روي لينك زير كليك نمايند)

 تمامي سند هاي اهل تسنن پيرامون آيه اكمال دين

رسول خدا از نزول این ایه بسیار شاد شدند، لذا توجه به حاضرین نموده و فرمودند:

الله اکبر اکمال الدین و اتمام النعمه و رضا الرب برسالتی و الولایه لعلی ابن ابیطالب بعدی :

خدای بزرگ دین را کامل و نعمت را تمام نمود و راضی شد به رسالت من و به ولایت علی بن ابیطالب بعد از من.

سپس « حسان بن ثابت» شاعر مخصوص پیامبر در وصف ولایت و خلافت و امامت علی (ع) شعری سرود كه همين خود بس است براي اتمام حجت كه در اين قسمت آورده مي شود : كه هنگامي كه اين اشعار را حسان ذكر كرد كه سبط ابن جوزي و ديگران مي نويسند پيامبر فرمود:

يا حسان لاتزال مويدا بروح القدس ما نصرتنا او نافحت بلسانك

 (اي حسان ماداميكه به ما اهلبيت ياري نمودي چه با كلمه خوبي و جه با مدحي موئيد روح القدس مي باشي يعني اين اشعاري كه گفتي از نفخه روح القدس بوده )

حافظ، ابن مردويه، متولد سال 323 و متوفاي سال 416 (شرح حال او در ج 1 ص 178 گذشت) باسناد خود از ابي سعيد خدري روايت نموده که اين آيه: روز غدير خم درباره علي بن ابي طالب عليه السلام نازل گرديد. و باسناد ديگر از ابن مسعود روايت نموده که گويد: ما در عهد رسول خدا صلي الله عليه و آله اين آيه را چنين تلاوت ميکرديم: يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليک من ربک ان عليا مولي المومنين، و ان لم تفعل فما بلغت رسالته، و الله يعصمک من الناس  و باسناد خود از ابن عباس روايت نموده که: پس از آنکه خداوند متعال امر فرمود پيغمبرش صلي الله عليه و آله را که علي عليه السلام را بپا دارد و بگويد در حق او آنچه را که گفت، پيغمبر صلي الله عليه و آله گفت بار خدايا، همانا قوم من از جاهليت تازه باسلام گرائيده اند و پس از بيان اين مطلب بحج خود روانه شد، هنگام مراجعت چون در غديرخم فرود آمد، خداوند بر او نازل فرمود: " يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليک من ربک... " تا آخر آيه. پس بازوي علي عليه السلام را گرفت و سپس بمحل اجتماع مردم خارج شد و خطاب بخلق فرمود اي مردم: آيا من بشما اولي (سزاوارتر) از خودتان نيستم؟ گفتند: بلي يا رسول الله، تو اولي هستي بما از خود ما، فرمود: بار خدايا هر کس من مولاي اويم علي مولاي او است، بار خدايا دوست بدار دوستان او را و دشمن بدار، دشمنان او را و اعانت کن اعانت کننده او را و خوار گردان خوار کننده او را و ياري فرما ياوران او را و دوست بدار دوست دارنده او را و دشمن بدار دشمن دارنده او را، ابن عباس گفت: پس از اين اعلام بخدا سوگند واجب شد (ولايت علي عليه السلام) بر گردن آن گروه، و حسان بن ثابت گفت:

 

يناديهم، يوم الغدير نبيهم

بخم و اسمع بالرسول مناديا

 

يقول: فمن مولاکم و وليکم

فقالوا و لم يبدوا هناک التعاميا

 

الهک مولانا و انت ولينا

و لم تر منا في الولايه عاصيا

 

فقال له: قم يا علي فانني

رضيتک من بعدي اماما و هاديا

 

" ترجمه منظوم شعرهاي بالا

 

پيمبر پاک راي، بامر حي قدير

ندا بامت نمود بخم، بروز غدير

 

بشنو زان پيشوا نداي بس دلپذير

که جبرئيلش ستود بعصمت بي نظير

 

کاکنون بايد کني بدون سستي بيان

امر خدا را بخلق نترسي از دشمنان

 

سپس بپا خاست آن مظهر خلق عظيم

دست علي را گرفت چون يد بيضا کليم

 

پلنگ رسايش دميد روح بعظم رميم

بانگي پس دلفزا قول رسول کريم

 

گفت که هر کس منم بجان و مالش ولي

هست ورا بعد من ولي و مولي علي

 

راهنماي شما علي بود بعد من

علي امام است و نيست جز وي کس موتمن

 

علي بود پيشواي بر همه از مرد و زن

ملجاء و ماوي بود علي بسر و علن

 

بار خدايا توئي باين رسالت گواه

که من نمودم عيان بر همگان شاهراه

ترجمه به فارسي روان :

روز غدیر خم ، نبی اکرم ندا می کرد امت را وانها شنیدند، ندای منادی ان حضرت را.فرمود: کیست مولا و ولی شما؟ گفتند: خدا مولای ما و تو ولی ما و احدی انکار و عصیان این معنی ندارد. پس فرمود به علی، برخیز! به درستی که من راضی شدم تو هادی و امام خلق باشی.پس هر کس را که من ولی او هستم این علی ولی اوست پس تمام شما امت علي را ياور و غلام اوباشيد آنگاه دعا كرد خدايا دوست بدار دوست اورا ودشمن بدار دشمن اورا

همانطور كه اشعار گويا است جاي نگفته كه كلمه مولا به معناي دوستي است بلكه كاملا اشاره دارد به اينكه كلمه مولا به معناي خليفه مي باشد  در ضمن در اشعار مي بينيم  كه حسان فرمود رضيت من بعدي اماما وهاديا پس اگر امير المومنين امام وهادي نبود حتما پيامبر جلوي اورا مي گرفت در حالي كه او را تاييد كرد وفرمود اين اشعار را روح القدس برزبان تو جاري ساخت

در ضمن جناب آقاي عبد الستار كه فرموديد كه پيامبر صريحا اعلام نكرده خوهشا مراجعه كنيد به خطبه غدبر ابو جعفر محمد بن جرير طبري از علماي بزرگ اهل تسنن در كتاب الولايه كه تمام خطبه غدير را آورده ودر قسمتي از آن پيامبر اكرم اين چنين فرمود :

اسمعوا و اطيعوا فان الله مولاكم و علي امامكم –ثم الامامه في ولدي من صلبه الي يوم القيامه

معاشر الناس هذا اخي و وصي و واعي علمي وخليفتي علي من آمن بي -  و علي تفسير كتاب ربي

كه ترجمه آن اين است بشنوييد واطاعت نماييد پس بدرستيكه خداوند مولاي شما وعلي امام بر شما مي باشد پس امامت تا قيامت در اولاد من است از صلب علي (ع)

اي جماعت مردم اين علي برادر من ،وصي من ،حافظ علم من وخليفه من است بر كسي كه ايمان به من بياورد و بر تفسير كتاب پروردگارمن

جناب آقاي عبد الستار كه مي گوييد پيامبر صراحتا اعلام نكرده نمي دانم ديگر بايستي پيامبر چگونه بگويد

 علي (ع)جانشين من است


حال بعضي از علماي اهل تسنن مانند یوسف سبط ابن جوزی که یکی از علمای اهل سنت است در اخر صفحه ی 18 کتاب خود یعنی (( تذکره خواص الامه)) می نویسد: احتمل ان الایه نزلت مرتین مره بمعرفه و مره یوم الغدیر کما نزلت « بسم الله الرحمن الرحیم» مرتینمره بمکه و مره بمدینه: احتمال دارد این ایه دو مرتبه نازل شده باشد، یک مرتبه در عرفه و مرتبه ی دیگر در غدیر. چنانکه بسم الله الرحمن الرحیم دو بار نازل شد، یک بار در مکه و یک بار در مدینه...

اماميه بطور عموم و بدون استثناء اتفاق دارند باينکه: اين آيه کريمه پيرامون نص غدير نازل شده است، بعد از آنکه پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم ولايت مولاي ما اميرالمومنين عليه السلام را با کلماتي روشن و صريح اعلام و اظهار فرمود، که در نتيجه، نص آشکار و جلي بر اين امر را در بر گرفت بطوري که صحابه پيغمبر دانستند و عرب آنرا درک و فهم نمودند، و هر کس که اين خبر باو رسيد، بدان استدلال و احتجاج نمود، و بسياري از علماء تفسير و پيشوايان فن حديث و حافظين آثار از اهل سنت با اماميه بر آن اتفاق نموده اند و آن حقيقتي است که معتبر شناخته شده و نقلي که در جلد 3 تفسير رازي، ص 529 از اصحاب آثار (راويان و مفسرين) ثبت گشته آنرا تاييد مي نمايد مشعر بر اينکه:

پس از نزول اين آبه بر پيغمبر صلي الله عليه و آله آنجناب بيش از هشتاد و يک روز يا هشتاد و دو روز زنده نبود، و ابوالسعود در حاشيه تفسير رازي جلد 3 ص 523 اين مدت را تعيين کرده، و مورخين از اهل سنت ذکر نموده اند که وفات پيغمبر صلي الله عليه و آله در دوازدهم ربيع الاول بوده و گوئي، بعد از بحساب نياوردن روز غدير و روز وفات آنجناب يک روز (بر سبيل تسامح) بر آن افزوده شده و در هر صورت، اين بحقيقت نزديک تر است از قول باينکه: آيه مزبور در روز عرفه نازل شده که در صحيح مسلم و صحيح بخاري مذکور گشته، چه در اين صورت چند روز زياد مينمايد، مضافا بر نصوص بسياري که از اين قول پشتي باني مينمايد بطوريکه جز تسليم بمفاد آن گريزي نيست، تا برسيم به بحث در پيرامون آن.

اگرشما سني ها  مايل هستيد كه بدانيد اين آيه در چه روزي نازل شده از علماي خودتان تمامي سند هارا آورده ودر قسمت بالايي لينكش را  قرار داده ام ولي براي اثبات مدعا جند تا از آنها را به طور خلاصه در اين جا مي آورم

((اتقان)) سیوطی ج 1 ص 31

(( تاریخ بغداد)) خطیب بغدادی ج8 ص 290

(( مناقب)) خوارزمی فصل 14 و فصل 4 (( مقتل الحسین))

(( در المنثور)) سیوطی ج 2 ص 256

 (( تفسیر )) ابن کثیر شامی ج 2 ص 14

(( فرائد المسطین)) ابو اسحاق حموینی، باب 12

و ...


نصيحت جبرئيل عمر را :

وهمچنين براي آنكه ديگر حجت تمام شود  مطلب ديگري را عرض مي نمايم از مير سيد علي همداني فقيه شافعي كه از فضلا وموثقين فقها و علماي بزرگ خود اهل تسنن در موده پنجم از كتاب موده القربي نوشته است كه جمعيت زيادي از صحابه در مكانهاي مختلفي از عمر نقل كرده اند كه گفت هنگامي كه نصب نمود رسول الله علي را مهتر وبزرگتر ومولا به جامعه معرفي كرد و هنگامي كه پيامبر فرمود اللهم انت شهيدي عليهم ... خدايا توگواه مني بر ايشان (يعني ابلاغ رسالت نمودم ) در آن حال جوان زيباو خوشبويي در پهلوي من نشست وگفت : لقد عقد رسول الله لا يحله الا المنافق ماحذر ان تحله (به به از اين حجت بارز )

يعني عهد بست پيغمبر عهد بستني محكم كه نقض اين عهد نمي كند مگر منافق پس حذر كن اي عمر كه تو ناقض وباز كننده اين گره محكم نباشي (يعني اگر اين را نقض كني در سلسله منافقين هستي) حال برويد وتاريخ را نگاه كنيد كه چگونه خلافت را غصب نمودند

آنگاه عمر مي گويد به خدمت رسول خدا رفتم وقضيه را گفتم حضرت اين چنين فرمودند :

انه ليس من ولد ادم لكنه جبرييل اراد ان يوكد عليكم ما قلته في علي (ع)

او از اولاد آدم نبود بلكه جبرييل امين بود كه به اين صورت جلوه گر شده بود كه تاگييد نمايد بر شما آن چه را كه من در مورد علي (ع)گفتم

حال برادران اهل تسنن حجت بر شما تمام شد آيا باز هم شك داريد كه علي (ع) خليفه نيست لطفا به لينك هايي كه براي حجت بيشتر قرار داده ام برويد  تا سند هاي پيرامون احاديث را كه از كتب شما آورده ام را نگاه كنيد

نازل شدن آيه ابلاغ در روز غدير

از جمله آيات کريمه: قول خداي تعالي است در سوره مائده:

آيه ابلاغ :

يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليک من ربک، فان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمک من الناس.

خواهشا توجه به اسناد احاديث بفرماييد ان شا الله بتواند كمكي باشد به افرادي كه دنبال تحقيقند

اين آيه شريفه روز هجدهم ذي الحجه سال حجه الوداع (دهم از هجرت) نازل شد، پس از آنکه پيغمبر گرامي صلي الله عليه و آله و بزرگوار بغديرخم رسيد جبرئيل در ساعت پنجم از روز مذکور بر آنجناب فرود آمد و گفت: يا محمد صلي الله عليه و آله همانا خداي متعال بتو درود ميفرستد و ميفرمايد: " اي فرستاده خدا، ابلاغ کن آنچه را (که درباره علي عليه السلام) از جانب پروردگارت بتو نازل شد، و اگر اين امر را اجراء ننمائي، رسالت خود را انجام نداده اي... " تا آخر آيه، در اين موقع پيشروان آن کاروان عظيم که تعداد آنها يکصد هزار يا بيشتر بود نزديک جحفه رسيده بودند پيغمبر صلي الله عليه و آله امر فرمود آنها را که از آن نقطه پيشروي کرده اند برگردانند و آنها را که عقب بودند در جاي خود متوقف سازند تا علي عليه السلام را در ميان آنگروه آشکار سازد و آنچه را که خداوند متعال درباره او نازل فرموده بانها ابلاغ فرمايد، و (جبرئيل) آن جناب را آگاه ساخت، که خداوند او را (از کيد بدخواهان) نگاهداري فرموده.

آنچه در بالا بدان اشعار نموديم در نزد علماء ما اماميه) مورد اتفاق همگاني است، ولي ما اينجا در اين مقام باحاديث اهل سنت در اين زمينه استدلال و احتجاج مينمائيم، اينک بيان مقصود:

1- حافظ ابوجعفر محمد بن جرير طبري متوفاي 31. (شرح حال او در ج 1 ص 166 ذکر شد) باسناد خود با بررسي، در " کتاب الولايه " در طريق حديث غدير از زيد بن ارقم روايت نموده که: چون رسول خدا صلي الله عليه و آله در بازگشت از حجه الوداع بغديرخم رسيد، هنگام ظهر بود و هوا در نهايت گرمي بود، بامر آنجناب خار و خاشاک آن محل را برطرف ساخته و نماز جماعت اعلام شد و ما همگي مجتمع شديم سپس خطبه رسا انشاء فرمود، بعد از آن فرمود: همانا خداوند متعال اين آيه را نازل فرموده است:... بلغ ما انزل اليک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمک من الناس، و جبرئيل از طرف پروردگار من بمن امر نموده که در اين محل (که گروه مسلمانان حضور دارند) بايستم و هر سفيد و سياهي را آگاه نمايم باينکه: علي بن ابي طالب برادر من، وصي من، خليفه من، و پيشواي بعد از من است، من از جبرئيل درخواست کردم که پروردگارم مرا از انجام اين امر بر کنار فرمايد، زيرا ميدانستم که افراد با تقوي کم و موذيان و ملامت کنندگان زيادند که مرا به پيوستگي زياد باعلي نکوهش ميکنند و از توجه زياد من بعلي بحدي نگران و بدبين هستند که مرا اذن (گوش) ناميده اند، و خداي متعال ضمن اين آيه، نکوهش و گفتار آنان را بمن خبر داد: و منهم الذين يوذون النبي و يقولون هو اذن قل اذن خير لکم و اگر بخواهيم نام آنها را ببرم و آنها را معرفي کنم، خواهم نمود، ولي با ندريدن پرده آنها بکرامت خود افزودم.

 خداي متعال راضي نشد جز بابلاغ اين امر، پس اي گروه مردم اين را بدانيد همانا خداوند او را (علي عليه السلام را) بعنوان ولي و امام بر شما نصب نمود و اطاعت امر او را بر همه واجب فرمود، حکم او جاري و گفتار او روا و نافذ است، و هر کس با او مخالفت نمايد از رحمت خدا دور است، و کسيکه او را تصديق نمايد مشمول رحمت پروردگار است بشنويد و اطاعت کنيد پس همانا: خداي مولاي شما است، و علي امام (پيشوا) شما است، و سپس امامت در فرزندان من از صلب او (علي عليه السلام) برقرار است، تا روز قيامت، حلالي نيست مگر آنچه خدا و رسولش آنرا حلال فرموده اند، و حرامي نيست مگر آنچه خدا و رسولش آنرا حرام نموده اند و آنان، (يعني علي عليه السلام و امامان از فرزندان او)، علمي نيست مگر خداي متعال آنرا در من احصاء (و بمن موهبت فرموده) و من آنرا نقل نمودم به علي، پس، از او گمراه نشويد و از اوامر او استنکاف ننمائيد. زيرا اوست که بسوي حق راهنمائي ميکند و بحق عمل مينمايد، خداوند توبه احدي را از آنانکه او را انکار نمودند نمي پذيرد و او را نميامرزد. بر خدا حتم است که چنين کند: او را جاويدان بعذاب دردناکي مبتلا کند پس او (علي عليه السلام) افضل تمام مردم است بعد از من مادام که رزق بندگان نازل ميشود و خلق جهان باقي هستند، آنکس که خلافت او را مرتکب شود از رحمت خدا دور است.

اين گفتار من، از جبرئيل، از خداوند است، پس هر کس نگران باشد و بينديشد که براي فرداي خود چه پيش فرستاده است؟

بفهميد محکم قرآن را (مطالب استوار و صريح آنرا) و پيروي نکنيد متشابه آنرا (آياتيکه نيازمند به بيان و تفسير و توضيح و تاويل است) و هرگز تفسير درست نتواند کرد آنرا مگر کسيکه من دست او را گرفته ام و بازوي او را بلند نموده ام و بشما او را نشان ميدهم: هر کس من مولاي اويم، اين علي مولاي او است، و موالات او از جانب خداوند است که آنرا برمن نازل نموده است، آگاه باشيد، بطور تحقيق وظيفه خود را اداء نمودم، آگاه باشيد امر حق را ابلاغ کردم، آگاه باشيد آنچه را مامور بودم بشما شنوانيدم، آگاه باشيد، آنچه نيازمند به توضيح بود توضيح نمودم، امارت و فرماندهي مومنين بعد از من براي احدي جز او روا نيست سپس، او را (علي عليه السلام را) ببالا بلند فرمود تا بحدي که پاي او مقابل زانوي پيغمبر صلي الله عليه و آله قرار گرفت، و فرمود: اي گروه مردم، اين برادر من، و وصي من و فرا گيرنده علم من است و جانشين من بر هر کس که بمن ايمان آورده و بر تفسير کتاب پروردگار من، و در روايتي افزود. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و العن من انکره، و اغضب علي من جحد حقه.  يعني بار خدايا دوست بدار دوستان او را و دشمن بدار دشمنان او را، و از رحمت خود دور دار منکرين او را، و خشم فرما بر کسيکه حق او را انکار نمايد. بار خدايا تو نازل فرمودي هنگام آشکار کردن اين امر براي علي اين آيه را: " اليوم اکملت لکم دينکم " (بامامته) يعني امروز کامل ساختم براي شما دين شما را، بسبب امامت او، پس هر کس به پيشوائي او و آنها (از امامان) که از فرزندان من از صلب او است تا روز قيامت تن ندهند، اين گروه اعمالشان نابود ميشود و آنان هميشه در آتش خواهند بود، همانا ابليس باعث بيرون شدن آدم عليه السلام (با اينکه برگزيده خدا بود) گرديد، بسبب حسد، پس حسد نورزيد که در نتيجه اعمال شما نابود شود و قدمهاي شما بلغزد، درباره علي نازل شده است، سوره " و العصر، ان الانسان لفي خسر ".

اي گروه مردم: ايمان بياوريد بخدا و رسول او، و بنوريکه با او نازل شده، پيش از آنکه چهره هائي را دگرگون سازيم و آنها را به پشت سر برگردانيم يا آنها را لعنت کنيم همانطور که اصحاب سبت را لعنت نموديم، آن نور از خداوند در من است، و سپس در علي عليه السلام و بعد از او در نسل او است تا قائم مهدي.

اي گروه مردم: بزودي بعد از من، پيشواياني خواهند بود که بسوي آتش دعوت ميکنند (پيروان خود را مستحق عذاب الهي مينمايند) و روز قيامت کسي آنها را ياري نميکند، و خداوند و من از آنان بيزاريم، آنان و ياران و پيروانشان در پست ترين درجات جهنم خواهند بود، و زود است که امر خلافت را بدون حق تبديل بپادشاهي (و تسلط خودخواهانه بر خلق) خواهند نمود، پس در اين هنگام است که خداوند بمجازات شمامي پردازد اي گروه جن و انس، و بسوي شما شراره هاي آتش و مس گداخته و روان ميسازد و در اين هنگام ديگر روي نصرت نخواهيد ديد... تا پايان حديث- نقل از " ضياء العالمين ".

2- حافظ، ابن ابي حاتم، ابو محمد حنظلي، رازي، متوفاي 327 (شرح حال او در ج 1 ص 169 گذشت) باسناد خود از ابي سعيد خدري آورده، که اين آيه " يا ايها الرسول بلغ... " روز غدير خم درباره علي عليه السلام بر رسول خدا صلي الله عليه و آله نازل شد.

3- حافظ، ابو عبد الله محاملي متوفاي 330 (شرح حال او در ج 1 ص 169 گذشت) در امالي خود باسنادش از ابن عباس حديثي را روايت کرده که در ج 1 ص 98 گذشت و در حديث مزبور است که: تا آنگاه که رسول خدا صلي الله عليه و آله بغديرخم رسيد، خداي عز و جل بر او نازل فرمود: " يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليک من ربک... " تا آخر آيه در اين هنگام ندا کننده نماز بپا خاست و نماز جماعت اعلام شد... تا پايان حديث بشرحيکه مذکور شد.

 

4- حافظ ابوبکر فارسي، شيرازي، متوفاي 11/407 (شرح حال او در ج 1 ص 178 گذشت) در کتاب خود " ما نزل من القرآن في اميرالمومنين " باسناد از ابن عباس روايت نموده که اين آيه روز غديرخم درباره علي بن ابي طالب عليه السلام نازل گشت.

5- حافظ، ابن مردويه، متولد سال 323 و متوفاي سال 416 (شرح حال او در ج 1 ص 178 گذشت) باسناد خود از ابي سعيد خدري روايت نموده که اين آيه: روز غدير خم درباره علي بن ابي طالب عليه السلام نازل گرديد.

و باسناد ديگر از ابن مسعود روايت نموده که گويد: ما در عهد رسول خدا صلي الله عليه و آله اين آيه را چنين تلاوت ميکرديم: يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليک من ربک ان عليا مولي المومنين، و ان لم تفعل فما بلغت رسالته، و الله يعصمک من الناس.

و باسناد خود از ابن عباس روايت نموده که: پس از آنکه خداوند متعال امر فرمود پيغمبرش صلي الله عليه و آله را که علي عليه السلام را بپا دارد و بگويد در حق او آنچه را که گفت، پيغمبر صلي الله عليه و آله گفت بار خدايا، همانا قوم من از جاهليت تازه باسلام گرائيده اند و پس از بيان اين مطلب بحج خود روانه شد، هنگام مراجعت چون در غديرخم فرود آمد، خداوند بر او نازل فرمود: " يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليک من ربک... " تا آخر آيه. پس بازوي علي عليه السلام را گرفت و سپس بمحل اجتماع مردم خارج شد و خطاب بخلق فرمود اي مردم: آيا من بشما اولي (سزاوارتر) از خودتان نيستم؟ گفتند: بلي يا رسول الله، تو اولي هستي بما از خود ما، فرمود: بار خدايا هر کس من مولاي اويم علي مولاي او است، بار خدايا دوست بدار دوستان او را و دشمن بدار، دشمنان او را و اعانت کن اعانت کننده او را و خوار گردان خوار کننده او را و ياري فرما ياوران او را و دوست بدار دوست دارنده او را و دشمن بدار دشمن دارنده او را، ابن عباس گفت: پس از اين اعلام بخدا سوگند واجب شد (ولايت علي عليه السلام) بر گردن آن گروه، و حسان بن ثابت گفت:  كه در بالا ذكر شده است

 و از زيد بن علي روايت شده که: چون جبرئيل امر ولايت را آورد، عرصه بر پيغمبر صلي الله عليه و آله تنگ شد و فرمود: قوم من تازه از جاهليت باسلام گرائيده اند، سپس اين آيه نازل شد (نقل از " کشف الغمه " صفحه 94 )

ادامه نوشته

نزول آيه اكمال دين در روز غدير

روايات مربوط به وقت نزول اين آيه

الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا :

۱-حافظ، ابوجعفر، محمد بن جرير طبري متوفاي سال 310، در " کتاب الولايه " باسناد خود از زيد بن ارقم در حديثي که در ص 89 گذشت روايت نموده که: اين آيه کريمه روز غدير خم در شان اميرالمومنين عليه السلام نازل شده.

۲-حافظ، ابن مردويه، اصفهاني، متوفاي 410، از طريق ابي هارون عبدي، از ابي سعيد خدري روايت کرده که: اين آيه در روز غدير خم بر رسول خدا صلي الله عليه و آله نازل گشت، هنگامي که فرمود: من کنت مولاه فعلي مولاه و سپس روايت مزبور را از ابي هريره نقل کرده و در آن تصريح شده که روز مزبور هجدهم ماه ذي الحجه الحرام است يعني روز بازگشت پيغمبر صلي الله عليه و آله از حجه الوداع- تفسير ابن کثير، جلد 2 ص 14.

و سيوطي در جلد 2 " الدر المنثور " ص 259 گويد: ابن مردويه و ابن عساکر (بسند ضعيف) از ابي سعيد خدري آورده اند که چون رسول خدا صلي الله عليه و آله در روز غدير خم علي عليه السلام را منصوب و ولايت او را اعلام فرمود، جبرئيل اين آيه را آورد: اليوم اکملت لکم دينکم....

 و ابن مردويه، و خطيب، و ابن عساکر بسند ضعيف از ابي هريره روايت کرده اند که گفت: چون روز غدير خم شد، و آن روز هجدهم ذي الحجه الحرام است، پيغمبر صلي الله عليه و آله فرمود: " من کنت مولاه فعلي مولاه "، سپس خداي تعالي اين آيه را فرستاد: اليوم اکملت لکم دينکم... و سيوطي در جلد 1 " الاتقان " ص 31 " از چاپ سال 1360 " بدو طريق از او روايت نامبرده را آورده است.

و بدخشي در " مفتاح النجا " از عبد الرزاق رسعني از ابن عباس آنچه را که در ص 98 گذشت ذکر نموده، سپس گويد: و ابن مردويه از ابي سعيد خدري رضي الله عنه بمانند آن روايت کرده، و در پايان آن مذکور است: پس نازل شد: اليوم اکملت لکم دينکم.. تا آخر آيه در اين هنگام پيغمبر صلي الله عليه و آله فرمود: " الله اکبر علي اکمال الدين و اتمام النعمه و رضي الرب برسالتي و الولايه لعلي بن ابي طالب " و اربلي بهمين لفظ آنرا در " کشف الغمه " ص 95 از تفسير او نقل کرده و قطيفي در " الفرقه الناجيه " گويد: ابوبکر ابن مردويه حافظ، باسناد خود که منتهي بابي سعيد خدري ميشود روايت نموده که: پيغمبر صلي الله عليه و آله روزيکه مردم را در غدير خم دعوت فرمود، امر کرد خار و خاشاک را از زير درخت برطرف ساختند، و آن، روز پنجشنبه بود، و مردم را بسوي علي عليه السلام دعوت کرد و دو بازوي علي عليه السلام را گرفت و بلند کرد تا حديکه مردم سفيدي زير بغل پيغمبر صلي الله عليه و آله را ديدند، سپس از يکديگر (پيغمبر صلي الله عليه و آله و علي عليه السلام) جدا نشدند تا اين آيه نازل شد: " اليوم اکملت لکم دينکم " تا آخر آيه پس گفت... تا آخر آنچه از ابي نعيم اصفهاني حرف بحرف ميايد.

3- حافظ، ابو نعيم اصفهاني، متوفاي 430 در کتاب خود (ما نزل من القرآن في علي عليه السلام) روايت نموده گويد: حديث کرد ما را، محمد بن احمد بن علي بن مخلد (محتسب، متوفاي 357 (که او از محمد بن عثمان بن ابي شيبه و او از يحيي حماني و او از قيس بن ربيع، و او از ابي هارون عبدي، از ابي سعيد خدري رضي الله عنه روايت نموده که: پيغمبر صلي الله عليه و آله مردم را در غديرخم بسوي علي عليه السلام دعوت نمود، بامر آنجناب خار و خاشاک زير درخت برطرف شد و آنروز پنجشنبه بود، سپس پيغمبر صلي الله عليه و آله علي عليه السلام را طلبيد و دو بازوي او را گرفت و بلند کرد تا بحدي که مردم سفيدي زير بغل رسول خدا را ديدند. سپس آن اجتماع متفرق نشد مگر بعد از نزول اين آيه: اليوم اکملت لکم دينکم تا آخر آيه.

پس رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: " الله اکبر علي اکمال الدين و اتمام النعمه و رضي الرب برسالتي و بالولايه لعلي من بعدي " سپس فرمود: من کنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، و انصر من نصره، و اخذل من خذله.

در اين هنگام حسان عرض کرد: يا رسول الله اجازه فرما درباره علي عليه السلام اشعاري بگويم که شما آنها را بشنويد، فرمود: بگو بميمنت و برکت الهي، پس حسان برخاست و گفت اي گروه بزرگان قريش من پيرو امر ولايت گفتار خود را بشهادت رسول خدا که در امر ولايت ممضي و مجري است، اعلام ميداريم، سپس گفت: در قسمت هاي قبلي شعر حسان آورده شده است

و شيخ تابعي- سليم بن قيس هلالي- اين حديث را بهمين لفظ در کتاب خود از ابي سعيد خدري روايت نموده که گفت: همانا رسول خدا صلي الله عليه و آله مردم را در غدير خم طلبيد و امر فرمود آنچه خار و خاشاک در زير درخت بود برطرف نمودند، و آن روز پنجشنبه بود، سپس مردم را بسوي خود خواند و بازوي علي بن ابي طالب عليه السلام را گرفت و بلند کرد تا حدي که سفيدي زير بغل رسول خدا صلي الله عليه و آله را ديدم... تا پايان روايت بلفظي که ذکر شد.

4- حافظ، ابوبکر، خطيب بغدادي، متوفاي 463، در تاريخ خود، جلد 8 ص 290 از عبد الله بن علي بن محمد بن بشران، از حافظ، علي بن عمر دار قطني، از حبشون خلال، از علي بن سعيد رملي، از ضمره، از ابن شوذب، از مطر وراق، از ابن حوشب، از ابي هريره، روايت نموده، از رسول خدا صلي الله عليه و آله-  و از احمد بن عبد الله نيري، از علي بن سعيد، از ضمره، از ابن شوذب، از مطر، از ابن حوشب، از ابي هريره، از پيغمبر صلي الله عليه و آله که فرمود: هر کس روز هجدهم از ذي الحجه الحرام را روزه بدارد، خداوند روزه شصت ماه براي او مينويسد، و آن روز غدير خم است هنگامي که پيغمبر صلي الله عليه و آله دست علي بن ابي طالب عليه السلام را گرفت و فرمود: آيا من بمومنين اولي از خودشان نيستم؟ گفتند: آري يا رسول الله. آنحضرت فرمود: " من کنت مولاه فعلي مولاه " سپس عمر بن خطاب گفت: به به اي پسر ابي طالب، گرديدي مولاي من و مولاي هر کسي که مسلم است، پس خداوند نازل فرمود: " اليوم اکملت لکم دينکم "... تا آخر آيه.

5- حافظ، ابو سعيد سجستاني، متوفاي 477 در کتاب الولايه باسنادش از يحيي بن عبد الحميد حماني کوفي، از قيس بن ربيع از ابي هارون از ابي سعيد خدري، روايت نموده که چون رسول خدا صلي الله عليه و آله مردم را در غدير خم دعوت فرمود بامر آنجناب خار و خاشاک زير درخت برطرف شد و آنروز پنجشنبه بود... تا آخر حديث بلفظ مذکور در طريق ابي نعيم اصفهاني.

6- ابوالحسن ابن المغازلي شافعي، متوفاي 483 در مناقب خود از ابي بکر، احمد بن محمد بن طاوان روايت نموده که گفت: خبر داد ما را ابوالحسين، احمد بن حسين بن سماک، از ابو محمد جعفر بن محمد بن نصير خلدي، از علي بن سعيد بن قتيبه رملي، که گفت خبر داد ضمره بن ربيعه قرشي، از ابن شوذب، از مطر وراق از شهر بن حوشب، از ابي هريره... تا پايان حديث بلفظ مذکور در طريق خطيب بغدادي (در العمده صفحه 52 (و گروه ديگري نيز آنرا ذکر نموده اند.

7- حافظ، ابوالقاسم، حاکم حسکاني (شرح حال او در ج 1 ص 184 مذکور است) گفت: خبر داد ما را: ابو عبد الله شيرازي، از ابوکر جرجاني، از ابو احمد بصري، از احمد بن عمار بن خالد، از يحيي بن عبد الحميد حماني، از قيس بن ربيع، از ابي هارون عبدي، از ابي سعيد خدري، باينکه چون اين آيه نازل شد: اليوم اکملت لکم دينکم... الايه رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: الله اکبر علي اکمال الدين و اتمام النعمه و رضي الرب برسالتي، و ولايه علي بن ابي طالب من بعدي و فرمود: من کنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه و انصر من نصره، و اخذل من خذله.

8- حافظ، ابوالقاسم ابن عساکر شافعي، دمشقي، متوفاي 571 حديث مزبور را بطريق ابن مردويه از ابي سعيد و ابي هريره (بطوريکه در جلد 2 " الدر المنثور " ص 259 مذکور است، روايت نموده است.

ادامه نوشته

خطبه غدیر (بخش اول حمد وثنای الهی )

بخش اول: حمد و ثناي الهي

ستايش خداي را سزاست كه در يگانگي اش بلند مرتبه و در تنهايي اش به آفريدگان نزديك است؛ سلطنتش پرجلال و در اركان آفرينش اش بزرگ است. بى آنكه مكان گيرد و جابه جا شود، بر همه چيز احاطه دارد و بر تمامي آفريدگان به قدرت و برهان خود چيره است.

همواره ستوده بوده و خواهد بود و مجد و بزرگي او را پاياني نيست. آغاز و انجام از او و برگشت تمامي امور به سوي اوست.

اوست آفريننده آسمان ها و گستراننده زمين ها و حكمران آن ها. دور و منزه از خصايص آفريده هاست و در منزه بودن خود نيز از تقديس همگان برتر است. هموست پروردگار فرشتگان و روح؛ افزوني بخش آفريده ها و نعمت ده ايجاد شده هاست.

به يك نيم نگاه ديده ها را ببيند و ديده ها هرگز او را نبينند.

ادامه نوشته

خطبه غدیر(بخش سوم: اعلان رسمي ولايت و امامت دوازده امام عليهم السلام)

بخش سوم: اعلان رسمي ولايت و امامت دوازده امام عليهم السلام

هان مردمان! بدانيد اين آيه درباره اوست. ژرفي آن را فهم كنيد و بدانيد كه خداوند او را برايتان صاحب اختيار و امام قرار داده، پيروي او را بر مهاجران و انصار و آنان كه به نيكي از ايشان پيروي مي كنند و بر صحرانشينان و شهروندان و بر عجم و عرب و آزاد و برده و بر كوچك و بزرگ و سفيد و سياه و بر هر يكتاپرست لازم شمرده است.

[هشدار كه] اجراي فرمان و گفتار او لازم و امرش نافذ است. ناسازگارش رانده، پيرو و باوركننده اش در مهر و شفقت است. هر آينه خداوند، او و شنوايان سخن او و پيروان راهش را آمرزيده است.

هان مردمان! آخرين بار است كه در اين اجتماع به پا ايستاده ام. پس بشنويد و فرمان حق را گردن گذاريد؛ چرا كه خداوند عزّوجلّ صاحب اختيار و ولي و معبود شماست؛ و پس از خداوند ولي شما، فرستاده و پيامبر اوست كه اكنون در برابر شماست و با شما سخن مي گويد. و پس از من به فرمان پروردگار، علي ولي و صاحب اختيار و امام شماست. آن گاه امامت در فرزندان من از نسل علي خواهد بود. اين قانون تا برپايي رستاخيز كه خدا و رسول او را ديدار كنيد دوام دارد.

روا نيست، مگر آن چه خدا و رسول او و امامان روا دانند؛ و ناروا نيست مگر آن چه آنان ناروا دانند. خداوند عزوجل، هم روا و هم ناروا را براي من بيان فرموده و آن چه پروردگارم از كتاب خويش و حلال و حرامش به من آموخته در اختيار علي نهاده ام.

ادامه نوشته

خطبه غدیر(بخش چهارم: بلند كردن اميرالمومنين عليه السلام بدست رسول خدا(ص))

بخش چهارم: بلند كردن اميرالمومنين عليه السلام بدست رسول خداصلي الله عليه و آله

هان مردمان! اين علي است برادر و وصي و نگاهبان دانش من. و هموست جانشين من در ميان امّت و بر گروندگان به من و بر تفسير كتاب خدا كه مردمان را به سوي او بخواند و به آن چه موجب خشنودي اوست عمل كند و با دشمنانش ستيز نمايد. او پشتيبان فرمانبرداري خداوند و بازدارنده از نافرماني او باشد. همانا اوست جانشين رسول الله و فرمانرواي ايمانيان و پيشواي هدايتگر از سوي خدا و كسي كه به فرمان خدا با پيمان شكنان، رويگردانان از راستي و درستي و به دررفتگان از دين پيكار كند. خداوند فرمايد: «فرمان من دگرگون نخواهدشد.»

پروردگارا! اكنون به فرمان تو چنين مي گويم: خداوندا! دوستداران او را دوست دار. و دشمنان او را دشمن دار. پشتيبانان او را پشتيباني كن. يارانش را ياري نما. خودداري كنندگان از ياري اش را به خود رها كن. ناباورانش را از مهرت بران و بر آنان خشم خود را فرود آور.

زيانكاران خواهد بود.» خداوندا، تو را گواه مي گيرم كه پيام تو را به مردمان رساندم

معبودا! تو خود در هنگام برپاداشتن او و بيان ولايتش نازل فرمودي كه: «امروز آيين شما را به كمال، و نعمت خود را بر شما به اتمام رساندم، و اسلام را به عنوان دين شما پسنديدم.» «و آن كه به جز اسلام ديني را بجويد، از او پذيرفته نبوده، در جهان ديگر در شمار

خطبه غدیر(بخش پنجم: تاكيد بر توجه امت به مسئله امامت)

بخش پنجم: تاكيد بر توجه امت به مسئله امامت

هان مردمان! خداوند عزّوجلّ دين را با امامت علي تكميل فرمود. اينك آنان كه از او و جانشينانش از فرزندان من و از نسل او - تا برپايي رستاخيز و عرضه ي بر خدا - پيروي نكنند، در دو جهان كرده هايشان بيهوده بوده در آتش دوزخ ابدي خواهند بود، به گونه ي كه نه از عذابشان كاسته و نه برايشان فرصتي خواهد بود.

هان مردمان! اين علي ياورترين، سزاوارترين و نزديك ترين و عزيزترين شما نسبت به من است. خداوند عزّوجلّ و من از او خشنوديم. آيه رضايتي در قرآن نيست مگر اين كه درباره ي اوست. و خدا هرگاه ايمان آوردگان را خطابي نموده به او آغاز كرده [و او اولين شخص مورد نظر خدي متعال بوده است ] . و آيه ي ستايشي نازل نگشته مگر درباره ي او. و خداوند در سوره ي «هل أتي علي الإنسان» گواهي بر بهشت [رفتن ] نداده مگر بري او، و آن را در حق غير او نازل نكرده و به آن جز او را نستوده است.

هان مردمان! او ياور دين خدا و دفاع كننده ي از رسول اوست. او پرهيزكار پاكيزه و رهنمي ارشاد شده [به دست خود خدا] است. پيامبرتان برترين پيامبر، وصي او برترين وصي و فرزندان او برترين اوصيايند.

هان مردمان! فرزندان هرپيامبر از نسل اويند و فرزندان من از صلب و نسل اميرالمؤمنين علي است.

هان مردمان! به راستي كه شيطانِ اغواگر، آدم را با رشك از بهشت رانده مبادا شما به علي رشك ورزيد كه كرده هايتان نابود و گام هايتان لغزان خواهدشد. آدم به خاطر يك اشتباه به زمين هبوط كرد و حال آن كه برگزيده ي خدي عزّوجلّ بود. پس چگونه خواهيد بود شما و حال آن كه شما شماييد و دشمنان خدا نيز از ميان شمايند.

آگاه باشيد! كه با علي نمي ستيزد مگر بي سعادت. و سرپرستي او را نمي پذيرد مگر رستگار پرهيزگار. و به او نمي گرود مگر ايمان دار بي آلايش.

هان مردمان! خدا را گواه گرفتم و پيام او را به شما رسانيدم. و بر فرستاده وظيفه ي جز بيان و ابلاغ روشن نباشد!

و سوگند به خدا كه سوره ي والعصر درباره ي اوست: «به نام خداوند همه مهر مهر ورز. قسم به زمان كه انسان در زيان است.» مگر علي كه ايمان آورده و به درستي و شكيبايي آراسته است.

هان مردمان! تقوا پيشه كنيد همان گونه كه بايسته است. و نميريد جز با شرفِ اسلام.

خطبه غدیر(بخش هفتم: پيروان اهل بيت عليهم السلام و دشمنان ايشان)

بخش هفتم: پيروان اهل بيت عليهم السلام و دشمنان ايشان

هان مردمان! صراط مستقيم خداوند منم كه شما را به پيروي آن امر فرموده. و پس از من علي است و آن گاه فرزندانم از نسل او، پيشوايان راه راستند كه به درستي و راستي راهنمايند و به آن حكم و دعوت كنند.

سپس پيامبر صلّي الله عليه و آله قرائت فرمود: «بسم الله الرّحمن الرّحيم الحمدللّه ربّ العالمين الرّحمن الرّحيم» - تا آخر سوره.

 هان! به خدا سوگند اين سوره درباره ي من نازل شده و شامل امامان مي باشد و به آنان اختصاص دارد. آنان اولياي خدايند كه ترس و اندوهي برايشان نيست، آگاه باشيد: البته حزب خدا چيره و غالب خواهد بود. هشدار كه: ستيزندگان با امامان، گمراه و همكاران شياطين اند. بري گمراهي مردمان، سخنان بيهوده و پوچ را به يكديگر مي رسانند. بدانيد كه خداوند از دوستان امامان در كتاب خود چنين ياد كرده: «[ي پيامبر ما] نمي يابي ايمانيان به خدا و روز بازپسين، كه ستيزه گران خدا و رسول را دوست ندارند، گرچه آنان پدران، برادران و خويشانشان باشند. آنان [كه چنين اند] خداوند ايمان را در دل هايشان نبشته است.»

هان! دوستداران امامان ايمانيان اند كه قرآن چنان توصيف فرموده: «آنان كه ايمان آورده و باور خود را به شرك نيالوده اند، در امان و در راه راست هستند.»

ادامه نوشته

خطبه غدیر(بخش هشتم: حضرت مهدي عجل الله فرجه الشريف)

بخش هشتم: حضرت مهدي عجل الله فرجه الشريف

آگاه باشيد! همانا آخرين امام، قائم مهدي از ماست. هان! او بر تمامي اديان چيره خواهد بود.

هشدار! كه اوست انتقام گيرنده از ستمكاران.

هشدار! كه اوست فاتح دژها و منهدم كننده ي آنها.

هشدار! كه اوست چيره بر تمامي قبايل مشركان و راهنمي آنان.

هشدار! كه او خونخواه تمام اوليي خداست.

 آگاه باشيد! اوست ياور دين خدا.

هشدار! كه از دريايي ژرف پيمانه هايي افزون گيرد.

هشدار! كه او به هر ارزشمندي به اندازه ي ارزش او، و به هر نادان و بي ارزشي به اندازه ي ناداني اش نيكي كند.

هشدار! كه او نيكو و برگزيده ي خداوند است.

هشدار! كه او وارث دانش ها و حاكم بر ادراك هاست.

هان! بدانيد كه او از سوي پروردگارش سخن مي گويد و آيات و نشانه هي او را برپا كند. بدانيد همانا اوست باليده و استوار.

بيدار باشيد! هموست كه [اختيار امور جهانيان و آيين آنان ] به او واگذار شده است.

آگاه باشيد! كه تمامي گذشتگان ظهور او را پيشگويي كرده اند.

آگاه باشيد! كه اوست حجّت پايدار و پس از او حجّتي نخواهد بود.(2) درستي و راستي و نور و روشنايي تنها نزد اوست.

هان! كسي بر او پيروز نخواهد شد و ستيزنده ي او ياري نخواهد گشت.

آگاه باشيد كه او ولي خدا در زمين، داور او در ميان مردم و امانتدار امور آشكار و نهان است.

2) اين تعبير به عنوان حجّت و امامت است و نظرى به رجعت ديگر امامان ندارد زيرا آنان حجّت هاى پيشين اند كه دوباره رجعت خواهند نمود.

خطبه غدیر(بخش نهم: مطرح كردن بيعت)

بخش نهم: مطرح كردن بيعت

هان مردمان! من پيام خدا را برايتان آشكار كرده تفهيم نمودم. و اين علي است كه پس از من شما را آگاه مي كند. اينك شما را مي خوانم كه پس از پايان خطبه با من و سپس با علي دست دهيد تا با او بيعت كرده به امامت او اقرار نماييد. آگاه باشيد من با خداوند و علي با من پيمان بسته و من اكنون از سوي خدي عزّوجل بري امامت او پيمان مي گيرم. «[ي پيامبر ]آنان كه با تو بيعت كنند هر آينه با خدا بيعت كرده اند. دست خدا بالي دستان آنان است. و هر كس بيعت شكند، بر زيان خود شكسته، و آن كس كه بر پيمان خداوند استوار و باوفا باشد، خداوند به او پاداش بزرگي خواهد داد.

خطبه غدیر(بخش دهم: حلال و حرام، واجبات و محرمات)

بخش دهم: حلال و حرام، واجبات و محرمات

هان مردمان! همانا حج و عمره از شعائر و آداب و رسوم خدايي است. پس زائران خانه ي خدا و عمره كنندگان بر صفا و مروه بسيار طواف كنند.

هان مردمان! در خانه ي خدا حج گزاريد؛ كه هيچ خانداني داخل آن نشد مگر بي نياز شد و مژده گرفت، و كسي از آن روي برنگردانيد مگر بي بهره و نيازمند گرديد.

هان مردمان! مؤمني در موقف (عرفات، مشعر، منا) نمانَد مگر اين كه خدا گناهان گذشته ي او را بيامرزد و بايسته است كه پس از پايان اعمال حج [با پرونده ي پاك ] كار خود را از سر گيرد.

هان مردمان! حاجيان دستگيري شده اند و هزينه هي سفرشان جبران مي شود و جايگزين آن به آنان خواهد رسيد. و البته خداوند پاداش نيكوكاران را تباه نخواهد كرد.

هان مردمان! خانه ي خدا را با دين كامل و دانش ژرفي آن ديدار كنيد و از زيارتگاهها جز با توبه و بازايستادن [از گناهان ] برنگرديد.

هان مردمان! نماز را به پا داريد و زكات بپردازيد همان سان كه خداوند عزّوجل امر فرموده. پس اگر زمان بر شما دراز شد و كوتاهي كرديد يا از ياد برديد، علي صاحب اختيار و تبيين كننده ي بر شماست. خداوند عزّوجل او راپس از من امانتدار خويش در ميان آفريدگانش نهاده. همانا او از من و من از اويم. و او و فرزندان من از جانشينان او، پرسش هي شما راپاسخ دهند و آن چه را نمي دانيد به شما مي آموزند.

ادامه نوشته

خطبه غدیر(بخش يازدهم: بيعت گرفتن رسمي)

بخش يازدهم: بيعت گرفتن رسمي

هان مردمان! شما بيش از آنيد كه در يك زمان با يك دست من بيعت نماييد. از اين روي خداوند عزّوجل به من دستور داده كه از زبان شما اقرار بگيرم و پيمان ولايت علي اميرالمؤمنين را محكم كنم و نيز بر امامان پس از او كه از نسل من و اويند؛ همان گونه كه اعلام كردم كه ذرّيّه من از نسل اوست.

پس همگان بگوييد:

«البتّه كه سخنان تو را شنيده پيروي مي كنيم و از آن ها خشنوديم و بر آن گردن گذار و بر آن چه از سوي پروردگارمان در امامت اماممان علي اميرالمؤمنين و امامان ديگر - از صلب او - به ما ابلاغ كردي، با تو پيمان مي بنديم با دل و جان و زبان و دست هايمان. با اين پيمان زنده ايم و با آن خواهيم مرد و با آن اعتقاد برانگيخته مي شويم. و هرگز آن را دگرگون نكرده شكّ و انكار نخواهيم داشت و از عهد و پيمان خود برنمي گرديم.

[ي رسول خدا] ما را به فرمان خدا پند دادي درباره ي علي اميرالمؤمنين و امامان از نسل خود و او، كه حسن و حسين و آنان كه خداوند پس از آنان برپا كرده است. پس عهد و پيمان از ما گرفته شد از دل و جان و زبان و روح و دستانمان. هر كس توانست با دست وگرنه با زبان پيمان بست. و هرگز پيمانمان را دگرگون نخواهيم كرد و خداوند از ما شكست عهد نبيند. و نيز فرمان تو را به نزديك و دور از فرزندان و خويشان خود خواهيم رسانيد و خداوند را بر آن گواه خواهيم گرفت. و هر آينه خداوند بر گواهي كافي است و تو نيز بر ما گواه باش.»

هان مردمان! چه مي گوييد؟ همانا خداوند هر صدايي را مي شنود و آن را كه از دل ها مي گذرد مي داند. «هر آن كس هدايت پذيرفت، به خير خويش پذيرفته. و آن كه گمراه شد، به زيان خود رفته.» و هر كس بيعت كند، هر آينه با خداوند پيمان بسته؛ كه «دست خدا بالي دستان آن هاست.»

هان مردمان! اينك با خداوند بيعت كنيد و با من پيمان بنديد و با علي اميرالمؤمنين و حسن و حسين و امامان پس از آنان از نسل آنان كه نشانه ي پايدارند در دنيا و آخرت.

ادامه نوشته

خطبه غدیر (بخش دوم :فرمان الهي براي مطلبي مهم)

بخش دوم: فرمان الهي براي مطلبي مهم

و اكنون به عبوديت خويش و پروردگاري او گواهي مي دهم. و وظيفه خود را در آن چه وحي شده انجام مي دهم مباد كه از سوي او عذابي فرود آيد كه كسي ياري دورساختن آن از من نباشد. هر چند توانش بسيار و دوستي اش (با من) خالص باشد.

- معبودي جز او نيست - چرا كه اعلام فرموده كه اگر آن چه (درباره ي علي) نازل كرده به مردم نرسانم، وظيفه رسالتش را انجام نداده ام؛ و خداوند تبارك و تعالي امنيت از [آزار] مردم را برايم تضمين كرده و البته كه او بسنده و بخشنده است.

پس آنگاه خداوند چنين وحي ام فرستاد:

ادامه نوشته

غدیر به زبان ساده

اجازه بدهید قبل از آنکه بحث را به طور مفصل شروع کنم چکیده ای از آن را بگویم

رسول خدا صلى الله عليه وآله پس از اداى مناسك حج با مسلمانان به طرف مدينه حركت فرمود تا به غدير خم (از جحفه ) رسيدند. آنجا محل اردو زدن و توقف كردن نبود، زيرا آبى در آنجا پيدا نمى شد، و علفى وجود نداشت ؛ولى به علت نصب اميرالمؤ منين براى خلافت و امامت در آن جا توفق فرمود قبلا خداوند به وى درباره خلافت بدون تعيين وقت وحى كرده بود و حضرت موقع مناسبى جست وج مى كرد كه با ايمنى از اختلاف ، آن امر مهم را ابلاغ فرمايد.
خداى عزوجل مى دانست كه اگر آن حضرت از غدير خم بگذرد، بسيارى از مردم متفرق شده و به ديار خويش خواهند رفت ؛لذا خواست كه همه نص خلافت را بشنوند، و حجت بر آنها تمام شود، بدين منظور يا ايهاالرسول بلغ ما انزل اليك من ربك نازل گرديد، يعنى : آن چه در رابطه با خلافت على عليه السلام نازل شده تبليغ كن و به مردم برسان و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس خداوند با اين جمله (كه نظير آن در قرآن نيست و در صورت مخالفت از نبوت ساقط مى گرديد) آن حضرت را ترسانيد و تهديد كرد و نيز ضمانت فرمود كه از حيله مردم و كارشكنى آنها محفوظش خواهد فرمود.
بدين طريق آن حضرت بناچار در آنجا توقف فرمود، مسلمانان نيز توقف كردند. هوابه شدت گرم بود و چنان آتش مى باريد كه حاضران يك طف عبا را بر سر كشيده و طرف ديگر را زير پا گذاشته بودند تا از تابش آفتاب و ريگهاى گداخته در امان باشند. آنگاه فرمود: زير چند درخت بزرگ را كه در آنجا بود جاروب كردند و وسائل را در آنجا رويهم گذاشتند كه به صورت تلى درآمد.
بعد به امر آن حضرت منادى ندا كرد: الصلوة جامعة مردم در آنجا جمع شدند. حضرت روى آن اسباب كه جمع شده بود قرار گرفت ، على عليه السلام را نيز به نزد خود خواند و در طرف راست او ايستاد.آنگاه شروع به خطبه و حمد وثناى الهى نمود و به طور كامل موعظه كرد، و از نزديكى رحلت خويش اطلاع داد، و فرمود: من به طرف خدا خوانده شده ام ، نزديك است كه آن دعوت را اجابت كرده و از ميان شما بروم و من در ميان شما چيزهايى مى گذارم كه اگر به آنها تسمك جوييد بعد از من نمى شود تا در كنار حوض كوثر پيش ‍ من آييد: وانى مخلف فيكم ما ان تمسكتم به لن تضلوا من بعدى ، كتاب الله و عترتى اهل بيتى فانهما لن يفترقا حتى يردا على الحوض
ادامه نوشته