انواع فرقه های ظاله در مکتب تشیع
١٤)فرقه هاي ظاله(گمراه)كه در مكتب تشيع بوجود آمدند را نام ببريد و شرح دهيد؟
الف)عقايد مربوط فرقه زيديه:اين فرقه خود را از اتباع زيد بن علي بن الحسين(عليهالسلام) مي دانند و زيد را بعد امام زين العابدين (عليهالسلام) امام مي دانند. در حال حاضر در يمن زندگي مي كنند.آنها عقيده دارند كه هر علوي فاطمي كه عالم و زاهد باشد و قدرت داشته باشدو مردم را دعوت به شورش كند آن امام است. و چون زيد در زمان هشام اموي قيام كرد و به شهادت رسيد او را امام مي دانند و از او پيروي مي كنند.در صورتكه مقام جناب زيد بالا تر از آن بود كه چنين نسبتي را به او بدهند. پيامبر پيش بيني شهادت او را كرده بود وخود جناب زيد هيچگاه ادعاي امامت نداشته است. اين تهمتي مي باشد كه به آن حضرت نسبت داده اند.درصورتيكه آن جناب خودرا پيرو امام باقر (عليهالسلام) مي دانست ،ولي چون زيديه طرز فكر خاص خود را داشتند مردم را دعوت به پيروي از زيد مي نمودند .
زيديه داراي ٥ شاخه بودند:١- مغيريه. ٢-جاروديه. ٣- ذكيريه. ٤- خشبيه. ٥-خلقيه.
ب) عقايد مربوط فرقه كيسانيه:اين فرقه طرفدار شخصي به نام كيسان(غلام و آزاد كرده حضرت علي (عليهالسلام)مي باشد)بودند. آنها اعتقاد داشتند كه محمدبن حنفيه فرزند بزرگ حضرت علي (عليهالسلام)، پس از امام حسن و امام حسين(عليهالسلام) امام بعدي مي باشد. درصورتيكه محمدخود چنين ادعايي نداشت و او را سيدالتابعين مي ناميدند و تابع اوامر امام زمان خود يعني امام زين العابدين(علیه السلام) بود بعضي ازمنحرفين اختلاف ظاهري محمد با امام سجاد(به منظورجلب مردم عادي به طرف او) دليلي بر امامت محمد دانستند .حتي پس ازمرگ محمد نيز معتقد بودند كه او نمرده است بلكه در شعب جبل رضوي پنهان گرديده، زماني بيرون مي آيد و جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد .
اين فرقه داراي چهار شاخه بودند:١- مختاريه. ٢- كربيه. ٣- اسحاقيه. ٤- حربيه(امروزه از اين گروهها كسي باقي نمانده است).
ج) عقايد مربوط فرقه قداحيه: اين طايفه ظاهراً شيعه ولي باطناً كفر محض است. اصل تشكيلات اين مذهب بدست شخصي به نام ميمون بن سالم معروف به قداح و عيسي چهار لختان در مصر شروع شد و اين انحراف به دليل تفسير غلط آنان از آيات قران بود و براي شريعت باطن و ظاهر قرار دادند و گفتند باطن شريعت را خداوند به پيامبر و پيامبر نيز آن را به حضرت علي(عليهالسلام) و ايشان نيزآن را به فررزندان و شيعيان خالص تعليم داد و گويند: كسانيكه باطن شريعت را دانستند از قيد اطاعت و عبادت ظاهريه آزاد و آسوده شدند. اينان مذهب را به هفت پايه قرار دادند و به هفت پيغمبر و هفت امام اعتقاد دارند. امام هفتم را غايب مي دانند و منتظر ظهور آن هستند .
اين گروه به دو دسته تقسيم مي شوند:
١) ناصريه:اين طايفه ازپيروان ناصرخسرو علوي مي باشند كه در اشعار و گفتار و كتاب خودبنام شيعه، بسيارمردم را به كفر و الحاد كشانيده است.
٢) صباحيه: اين طايفه پيرو حسن صباح بودند.كه ازمصربه ايران آمدندو قلعه الموت درقزوين را ايشان به پا كردند.و باعث قتلهاي فراوان در ايران شدند. كه مردم را به كفر و فلاكت مي كشيدند.
صباحيه معتقد بودند مردم بايد خمس و زكوه را بدهند ولي لازم نيست حق الله را كه شامل نماز و روزه و حج است ادا کنند.
د) عقايد مربوط فرقه غلات: اين فرقه به عنوان چهارمين گروه ظاله شيعه در تاریخ اسلام مي باشند و به عنوان پست ترين طايفه شيعه معرفي شده اند. همه آنها كافر، نجس و مفسد هستند و به هفت فرقه تقسيم مي شوند:١-سباييه، ٢- منصوريه، ٣- غرابيه ٤- بزيغيه، ٥-اسماعيليه، ٦- اژدريه، ٧- يعقوبيه.
شيعيان اثني عشري و همه مسلمانان واقعي از عقايد اين فرقه متنفر هستند و طرز تفكر آنها را فاسد و كافرمي دانند.لازم به ذكراست كه بيشترعقايد الحادي وكفر آميزي كه در كتب اسلامي بنام شيعه آورده شده به وسيله همين طايفه صورت گرفته است كه خود را بنام شيعه علي(عليهالسلام)معرفي كرده اند.