پاسخ به شبهات آقای عبدالستار
با سلام خدمت دوستان عزیزم
قبل از هر چیزی تبریک عرض می کنم فرا رسیدن روز مباهله که در این روز امیرالمومنین به عنوان نفس پیغمبر مشخص شدند برای آشنایی بیشتر به این لینک مراجعه نمایید
مباهله برتری علی به تمامی صحابه
جوابهای آقای عبدالستار را در قسمت قبل ملاحضه نمودید حال به جوابهای بنده پیرامون صحبت های ایشان توجه نمایید در ضمن بیشتر صحبت های بعدی ایشان در رابطه با غدیر بود که پاسخ می دهیم
همچنین جناب آقای عبدالستار در نظرات فرمودند چرا متن من را به صورت کلی نیاوردید که در این قسمت این کار را می کنیم لطفا توجه فرمایید :
"شما ميگوييد: منظور پيامبر(ص) از گفتن: من کنت مولا فهذا علی مولا اين بوده كه علي(ع) وصي و جانشين آن حضرت و سرپرست مسلمانان پس از ايشان است و پرسيدهايد: کلمه مولا به چه معنایی می باشد ؟
در پاسخ ميگويم: بنده به فرهنگهاي لغت عربي مانند منجد و اقرب الموارد و... مراجعه كردم و ديدم كه كلمۀ مولا داراي بيش از بيست معني است كه عبارتند از:
مالك،عبد و برده، آزادكنندۀ برده،آزاد شده،دوست،نزديك،پسر،عمو،
همسايه،همسوگند،مهمان،شريك،خواهرزاده،سرپرست،پروردگار،
نعمت دهنده،نعمت گيرنده، دوستدار،پيرو،داماد.(اقرب الموارد ج. پنج ص. 834).
همجنين در قرآن كريم مولا به شش معني آمده است: خويشاوند،پروردگار،
دوست،همعهد،ميراث خوار،آزاد كرده. (وجوه قرآن تفليسي صفحۀ 278).
به راستي اين پرسش براي من پيش آمد كه چرا پيامبر(ص) از اين واژه استفاده كرده
و اگر منظور او اين بوده كه امام علي (ع) جانشين و وصي اوست چرا كلمهاي را به كار نبرده كه صريح باشد و از كلمات اضداد نباشد"
امامت حضرت علی در آئینه سنت
خب صحبت های آقای عبدالستار را گوش کردیم ببینیم علمای اهل تسنن پیرامون این صحبت ها چه عقیده ای دارند
در رابطه با مسأله حجة الوداع و غدیر خم و خطبه پیامبر اکرم(ص) در آن، مورد اجماع و اتفاق جمیع مسلمانان شیعه وسنی است و جایگاه ویژهای در نصوص دینی و ادبیات و اشعار مسلمانان - اعم از عرب و غیر عرب - دارد. در متون اسلامی هیچ روایتی به اندازه این واقعه به حد فوق تواتر نرسیده است و احدی را یارای تردید در آن نیست. در میان صحابه پیامبر(ص) 110 نفر و از تابعین 89 نفر آن را نقل کردهاند و طبقات راوی آن، به 360 نفر رسیده است. شاعران بسیاری نیز این جریان را به نظم آوردهاند؛ از جمله:
در قرن اول: امیرالمؤمنین(ع)، حسان بن ثابت انصاری، قیس بن سعد بن عباده انصاری، عمر و بن عاص بنوائل، محمد بن عبداللّه حمیری.
اکنون این سؤال رخ مینماید که اگر این واقعه در میان همه مسلمین، اجماعی و مورد اتفاق است، پس اختلاف درچیست؟ اساس اختلاف بر سر همان ماهیت و دلالت این واقعه است:
1ـ برادران اهل تسنن مثل همین آقای عبدالستار اظهار میدارند که این حادثه عظیم تاریخی و سخنان و تأکیدات پیامبر اکرم(ص)، صرفا به معنای لزوم «محبت و دوستی» حضرت علی(ع) است، و هیچ دلالتی بر امامت و زمامداری و لزوم پیروی از ایشان ندارد. دلیل آنان نیز آن است که «ولایت» چند معنا دارد و یکی از معانی آن «دوستی» است. بنابراین تا زمانی که به این معنا قابل حمل است، نمیتوان به معانی دیگر آن تمسّک جست.
خطیه غدیر با وجود اینکه در موضوع غدیر وجود دارد ولی باز هم در قسمت ادامه مطلب آورده شده است
2ـ دیدگاه شیعه این است که ماهیت این حادثه و سخنان پیامبر اکرم(ص)، نصی صریح و قاطع بر امامت و پیشوایی حضرت علی(ع) است و قراین و شواهد حالی، مقالی و مقامی به گونهای است که هرگز نمیتوان آن را تنها به دوستی و محبت تفسیر کرد. البته باید توجه داشته باشید که شیعه ادله بیشمار دیگری از قرآن و عقل و سنت بر امامت آن حضرت در دست دارد و این مسأله یکی از آن ادله میباشد، نه تنها دلیل. در عین حال این رخداد، حجتی قاطع وخلل ناپذیر است و به هیچ روی نمیتوان از آن دست برداشت. دلایل و قرائنی که بر صحّت دیدگاه شیعه گواهیمیدهد، عبارت است:
۳ـ معنای ولایت: لغت شناسان و کتابهای برجسته و ممتاز لغت، کلمه ولایت را به معنای سرپرستی، عهدهداری امور، سلطه، استیلا،رهبری و زمامداری معنا کردهاند. در این جا معنای این کلمه را با برخی از مشتقاتش فقط از کتابهای لغت اهل سنت برایتان نقل میکنیم:
- راغب اصفهانی مینویسد: «وِلایت؛ یعنی، یاری کردن. و وَلایت؛ یعنی، زمامداری و سرپرستی امور و گفته شده است که ولایت و ولایت ماننددِلالت و دَلالت است و حقیقت آن «سرپرستی» است. ولی و مولی نیز در همین معنا به کار میرود»، (المفردات الراغب، ص 570).
- ابن اثیر مینویسد: «ولیّ؛ یعنی، یاور... و هر کس امری را بر عهده گیرد، «مولی و ولیّ آن است». سپس خودش میگوید: «و از همین قبیل است حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه»... و سخن عمر که به علی(ع) گفت: «تو مولای هر مؤمنی شدی»؛ یعنی، «ولی مؤمنان گشتی»، (النهایة، لابن اثیر، ج 5، ص 227).
- صاحب صحاح اللغة مینویسد: «... هر کس سرپرستی امور کسی را به عهده گیرد ولی او است»، (الصحاح فی لغة العرب، ج 6، ص2528).
- صاحب مقاییس مینویسد: «.. هر کس زمام امر دیگری را به عهده گیرد «ولیّ او است»، (معجم مقاییس اللغة، ج 6، ص ص 141).
اکنون با این گفتههای مصرّح ارباب لغت، چگونه میتوان «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» را به «دوستی» صرف معنا کرد و سرپرستی اجتماعی وزمامداری را از آن جدا ساخت؟! مگر نه این است که «ابن اثیر» لغت شناس معروف عرب و سنی، خودش تصریح میکند که کلمه «مولی» درروایت «من کنت مولاه فعلیّ مولاه» از زبان پیامبر(ص) و در گفتار عمر در همین معنا به کار رفته است؟
همچنین برای اینکه کلمه مولا رابتوان به خوبی معنی کرد بایستی به جملات قبلی پیغمبر توجه کرد «مگرپیغمبر قبل از این جمله این آیه را نفرمودند که النبی اولی باالمومنین من انفسهم... وبعد از اینکه این آیه را بیان نمودند نفرمودند الست اولی بکم من انفسکم ؟ آیا من اولی به تصرف در شما نیستم از خودتان همه گفتند بلی سپس پیامبر فرمودند من کنت مولا فهذا علی مولا اگر پیغمبر می فرمودند من کنت مولا فعلی مولا شاید بتوان این احتمال را داد که کلمه مولا به معنی محبت است ولی پیامبر فرمود من کنت مولا فهذا علی مولا چون در این جمله کلمه فهذا آمده است آن را به جمله ی قبلی خود مرتبط می کند که الست آمده و مشخص می کند که مولا به معنی سرپرست است نه دوست وهمچنین در روایت دیگر آمده است" علی منی وانا من علی "یعنی همان گونه که من اولی به تصرف در مومنین هستم علی نیز همانگونه است (صحیح بخاری ج3ص242وهمچنینج4ص18)
۴ـ خطاب تند و قاطع الهی: اگر حادثه غدیر صرفا برای اعلام دوستی حضرت علی(ع) بود، آن قدر اهمیت داشت که خداوند به پیامبرش وحی کند، که اگر آن را ابلاغ نکنی، رسالت الهی را انجام ندادهای؟ آیا اعلام محبت امیرالمومنین برابر با کل رسالت پیغمبر است ؟خواهشا جواب بدهید؟خداوند میفرماید: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لن تفعل فما بلغت رسالته واللّه یعصمک من الناس ان اللّه لایهدی القوم الکافرین»، (مائده، آیه 70). آیا این اخطار شدید اللحن به خوبی نشان نمیدهد که مسأله بالاتر از این حرفها است؟ البته محبت امیرالمؤمنین(ع) جایگاه بسیار بلندی دارد و یکی از نشانههای ایمان است؛ لیکن بحث در این است که این خطبه بنا به دلایل ذکر شده، قطعا منحصر به «ولایت محبت» نیست.
۵ـ دلداری خدایی: در آیه یاد شده، خداوند پیامبر را دلداری داده، میفرماید: در راستای اجرای این مأموریت، خداوند تو را در مقابل توطئههای مردم محافظت میکند «واللّه یعصمک من الناس». آیا این مسأله نشان نمیدهد که این مأموریت، مسأله مهمی بوده است که پیامبر(ص) بیم آن داشته که برخی بر اثر هواهای نفسانی به مقابله برخاسته و توطئه کنند؟ آیا فقط با اعلام دوستی حضرت علی(ع) جای چنین خوفی بود؟
۶ـ گزینش مکان: آیا این که پیامبر(ص) جحفه را - که مکان جدا شدن و انشعاب مسافران است - انتخاب کردند، تا همگی قبل از انشعاب در سخنرانی آن حضرت حضور داشته باشند و نیز این که پیامبر(ص) دستور دادند کسانی که از آن مکان گذشته بودند برگردند، و صبر نمودند تاکسانی هم که عقب مانده بودند، از راه برسند و... نشانه چیست؟
این که دستور دادند که شاهدان به غایبان اطلاع دهند و این «نبأ عظیم» را به گوش همگان برسانند، دلالت بر این ندارد که مسأله، برای امت اسلامی فوقالعاده مهم و حیاتی است؟ آیا عاقلانه است که پیشوای بزرگ مسلمانان در آخرین سخنرانی برای جمعیت باشکوه حجگزاران و در آن گرمای سوزان، مسافران خسته و کوفته را گرد آورد و با این تأکیدات، با آنان سخن بگوید و تنها مقصودش این باشد که بگوید: «علی را دوست داشته باشید»؟!
۷ـ نزول آیه اکمال: این که پس از اجرای این مأموریت، آیه نازل شد که: «الیوم اکملت لکم دینکم و رضیت لکم الاسلام دینا»،(مائده،آیه 3). آیا دلالت بر این ندارد که مسأله بالاتر از صرف محبت بوده و آیا فقط با دوستی حضرت علی(ع) - نه رهبری و پیشوایی آن حضرت -دین کامل شد و خداوند اسلام را پسندید؟
اگر مسأله فقط دوستی و مودّت بود، که در این رابطه قبلاً آیهای نازل شده و از این جهت نقصی در دین نبود؛ زیرا آیه « قل لا اسألکم علیه اجرا الا المودة فی القربی»، (شوری، آیه 23) قبلاً نازل گشته بود. پس چرا وقتی که این آیه نازل شد دین کامل نشد؟خواهشا جوابی بدهید اگر می توانید. پس نتیجه میگیریم که آیه اکمال، پیام دیگری را در بر دارد.
آقای عبدالستار جواب این آیه و این همه استدلال راچه می دهید؟
با توجه به خطبه غدیر که (خوهشا مراجعه كنيد به خطبه غدبر ابو جعفر محمد بن جرير طبري از علماي بزرگ اهل تسنن در كتاب الولايه كه تمام خطبه غدير را در آن کتاب آورده) در این لینک آورده ام و متنی که در قسمت قبلی آورده ایم به این سوالات نیز پاسخ دهید
حال به سوالات زیر پاسخ دهید
6ـ چرا پیامبر(ص) در آن حادثه، به مسائل اعتقادی استشهاد نموده و در کنار آنها مسأله ولایت را مطرح کردند؟
7ـ چرا پیامبر(ص) عترت را در کنار قرآن و به عنوان «ثقل اصغر» ذکر نمودند؟
8ـ چرا پیامبر(ص)فرمودند: قرآن و عترت از یکدیگر جدا نمیشوند و فرمودند: امت باید به هر دو چنگ زند؟ آیا صرف دوست داشتن قرآن کافی است یا باید از آن پیروی کرد و آن را امام و پیشوای خود دانست؟ وحدت سیاق نشان میدهد که در مورد اهل بیت(ع)، نیز باید همینگونه رفتارکرد و آنان را سرمشق، الگو و پیشوای عملی خود قرار داد.
9ـ چرا پیامبر(ص) به مسأله ایفای رسالت و سپس به «اولویت» خود بر مؤمنین انگشت میگذارد و بلافاصله مسأله ولایت را طرح میکند؟
10ـ چرا پیامبر(ص) مسأله ولایت را سه یا چهار بار تکرار میکند؟ این همه تأکید برای چیست؟
11ـ چرا پیامبر(ص) بعد از این حادثه فرمودند: «اللّه اکبر» بر اکمال دین و اتمام نعمت و خشنودی خدا به رسالت من و ولایت علی «بعد ازمن»؟
نکته مهم در اینجا این است که اگر مقصود از «ولایت» محبت باشد دیگر قید «بعد از من»، زاید است؛ زیرا محبت حضرت علی(ع) مقیدبه زمان پس از مرگ پیامبر(ص) نیست و بسیار مسخره است اگر منظور پیامبر(ص) را این بگیریم که بعد از رحلت من، علی را دوست بدارید؟زیرا محبت علی(ع) با حیات پیامبر(ص) قابل جمع است و این رهبری امام علی(ع) است که پس از پیامبر(ص) مورد نظر میباشد؛ زیرا دریک زمان وجود دو پیشوا در عرض هم ممکن نیست.
12ـ چرا بعد از این ماجرا، مردم با حضرت علی(ع) بیعت کردند؟ مگر دوستی بیعت دارد؟ بیعت در لغت به معنای التزام به فرمانبرداری و تبعیت است و حتی ابوبکر و عمر نیز با آن حضرت بیعت کرده و هر یک گفتند: «بخّ بخّ لک یا علی، اصبحت مولای و مولی کل مؤمن».
13ـ نکته دیگر آن که همه حاضران در آن جلسه از خطابه پیامبر(ص) مسأله «امامت و پیشوایی حضرت علی(ع)» را فهمیدند و بلافاصله «حسان بن ثابت انصاری» از پیامبر(ص) اجازه گرفت و اشعاری زیبا سرود که در یکی از ابیات آن از زبان پیامبر(ص) چنین میگوید: ........... قم یا علی فانّنی
رضیتک من بعدی اماما و هادیا که در متن های قبلی آورده ام
یعنی: ای علی! برخیز، خرسندم که تو امام و هادی بعد از من میباشی . پس اگر حسان اشتباه گفته پس چرا پیامبر به او گوشزد نکرد و این جمله را بیان نمود.
يا حسان لاتزال مويدا بروح القدس ما نصرتنا او نافحت بلسانك
(اي حسان ماداميكه به ما اهلبيت ياري نمودي چه با كلمه خوبي و جه با مدحي موئيد روح القدس مي باشي يعني اين اشعاري كه گفتي از نفخه روح القدس بوده )
14- حال آقای عبدالستار که می گویید پیغمبر در روز غدیر فرمود من کنت مولا فهذا علی مولا آیا پیغمبر بالای منبر رفت وفقط این جمله را گفت ایشان خطبه ای ایراد نمودند که چندین ساعت طول کشید و بروید بجای اینکه فقط این جمله را بخوانید خطبه غدیر را بخوانید که برای شما گذاشته ام آنوقت متوجه می شوید که منظور پیغمبر از کلمه مولا چه بوده است
15- پیامبر اکرم در ضمن صحبتهایش پیشگویی هایی نموده است که بیان می نمایم
به زودي پس از من پيشواياني خواهند بود كه شما را به سوي آتش مي خوانند و در روز رستاخيز تنها وبدون ياور خواهند ماند.
آگاه باشيد! به زودي پس از من امامت را با پادشاهي جابه جا نموده. آن را غصب كرده و به تصرف خويش درآورند.
هان! نفرين و خشم خدا بر غاصبان و چپاول گران! و البته در آن هنگام خداوند آتش عذاب - شعله هي آتش و مس گداخته - بر سر شما جن و انس خواهد ريخت. آن جاست كه ديگر ياري نخواهيد شد.
آگاه باشيد! آن ها را ياد كنيد و نگه داريد و يكديگر را به آن توصيه نماييد و در آن [احكام خدا ]دگرگوني راه ندهيد. هشدار كه دوباره مي گويم: بيدار باشيد
هان مردمان! هيچ سرزميني نيست مگر اين كه خداوند به خاطر تكذيب اهل آن [حق را] ، آنان را پيش از روز رستاخيز نابود خواهد فرمود و به امام مهدي خواهد سپرد. و هر آينه خداوند وعده ي خود را انجام خواهد داد.) اشاره به آيه ى 179 / آل عمران است.
خب گوشه ای از بیانات پیامبر را شنیدیم حال این پرسش ها پیش می آید آن پیشوایان چه کسانی هستند که پیامبر اکرم فرمودند آنها اهل آتشند و همچنین غاصبان وچپاول گران چه کسانی بوده اند و چه کسانی احکام خدا را دگرگون نمودند ؟
جناب آقای عبدالستاری که میگویید کلمه مولا در غدیر به معنی دوستی است طبق این بیانات مشخص می شود کلام پیغمبر غیر از اینهاست
حقیقت وجودی امام و دلیل اینکه چرا امام از جانب خدا انتخاب می شود
خواهشا برای روشن شدن مطلب به این لینک بروید
حال اثبات خلافت یا همان امامت امام علی از طریق احادیث:
مطالب به صورت لینک می باشد بر روی آنها کلیک نمایید
۱- حدیث ولایت
2- حدیث دار
3- حدیث وصایت
4- حدیث منزلت
5- حدیث امامان این امت دوازده نفرند
حال جناب آقای عبدالستار بفرمایید
آیا می شود پیغمبری که هر وقت سپاهی را به سوی دشمن روانه می کرد چندین فرمانده مشخص می کرد که در صورت کشته شدن یکی از آنها فرمانده باشد یا هر وقت از شهر خارج می شد کسی را جانشین خود می کرد مثلا در جنگ تبوک فرمود در نبود من علی اختیار دار است وجانشین من است حال همین پیامبر بعد از مرگش برای خودجانشینی مشخص نکند چگونه ابوبکر می آید خلیفه می شود در حالی که هر گز پیغمبر ایشان را به عنوان خلیفه مشخص نکرد آیا می شود خاتم الانبیا که دینش تا قیامت است بدون وصی باشد حتی تمامی پیغمبران وصی داشتند حال پیامبر خاتم وصی نداشته باشد امان از این تهمت های ناروا
و همچنین بعد از مرگ پیامبر چند نفر جمع بشوند وبگویند خدا امر نموده که شورا کنیم وخلیفه و جانشین پیامبر را از طریق شورا مشخص کنیم در حالی که همانطور که پیامبر از جانب خدا انتخاب می شود بایستی جانشین وی نیز از جانب خدا مشخص شود همانگونه که هارون به در خواست موسی از طرف خدا انتخاب شد اگر بگوییم یک در میلیون هم کمتر شورا درست باشد پس چرا صحابی خاص پیغمبر همچون امیر المومنین و سلمان ومقدادو... و همچنین تمامی صحابی پیغمبر که در خارج از مدینه زندگی می کردند در این شورا شرکت نکردند و همچنین اگر قضیه برشورا می باشد چرا عمر از طریق شورا مشخص نشد و ابوبکر در وصیت نامه خود او راخلیفه مشخص کرد ؟آقای عبدالستار اگر می توانید اینها را پاسخ بدهید
کجا ابوبکر و عمر و عثمان جز قریش بوده اند در حالی که ما می دانیم و همچنین پیامبر تاکید می کند خلفای بعد از من دوازده نفرند و همه از قریشند . حال چه جوابی دارید ؟ تا به حال هیچ یک از علمای شما نتوانستند جوابی برای این پارادوکس پیچیده بیاورند در حالی که جواب این سوال در نزد تشیع است . خواهشا تعصب را کنار بگذارید و مذهب حقه شیعه را بپذیرید
حال سوال اساسی اینجاست که چرا با این همه سفارش پیامبر در مورد امیر المومنین باز صحابی پیغمبر او را تنها گذاشتند وفرمان پیامبر را زیر پا گذاشتند ؟ آیا این کار آنها یعنی زیر پا گذاشتن دستور پیامبر بار اول آنها بوده یا در زمان خود پیامبر نیز دستورات وی زا انجام ندادند خواهشا ملا حضه نمایید
وقتي مي گوييم كه حضرت علي (عليه السلام) وصي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است و صدها دليل از آيات و روايات مي آوريم و به جاي اينكه آقاي عبدالستار و امثال ايشان بگويند كه اين ادله شما، به اين دلايل علمي، مورد قبول ما نيست، اين را رها ميكنند و مي گويند كه عقيده شما، صحابه را زير سؤال مي برد. وقتي بحث امامت أئمه (عليهم السلام) را مطرح مي كنيم، مي گويند مگر ميشود كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) 12 خليفه و جانشين معين كند و صحابه قبول نكند. وقتي بحث عصمت را مطرح مي كنيم، مي گويند مگر ميشود عصمتي در كار باشد و صحابه منكر آن باشند. اينها بر اين باورند كه آنچه صحابه انجام داده اند، حقِ مطلق است و آنچه را كه انجام نداده اند، باطلِ مطلق است.
البته این قضیه را با منطق رد می کنیم ومی گوییم که صحابه هم مثل انسانهای عادی بوده اند و افرادی مثل ابوذر وسلمان و... نیز جز صحابه بوده اند و پی به قداست آنها می بریم ولی این دلیل نمی شود که همه صحابه مانند ایشان باشد که در بین آنها منافق زیاد بوده است ما در اینجا از کتب خود اهل تسنن اثبات می کنیم که صحابه بر خلاف اعتقاد اینها نیز اشتباه و خطا انجام می دادند
نمي خواهم بحث اوائل اعلان رسالت را مطرح كنم كه دسته اي از صحابه كه تازه مسلمان شده بودند، وقتي قلّت مسلمانان را در جنگ بدر ديدند، در نبوت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شك كردند.
نمي خواهم قضيه جنگ احد را مطرح كنم كه با دستور پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مخالفت كردند و موجب شهادت هفتاد نفر از بهترين ياران پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شدند.
نمي خواهم قضيه جنگ خيبر را مطرح كنم كه خليفه اول و خليفه دوم و ديگران، جلو رفتند و برخلاف دستور پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، جرأت حمله نداشتند و: رجعوا منهزمين
و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
لأعطين الراية رجلا يحب الله و رسوله أو يحبه الله و رسوله
صحيح بخاري،ج4، ص5 - صحيح مسلم، ج5، ص195
نمي خواهم قضيه حديث طير را مطرح كنم كه مربوط به سال چهارم يا پنجم هجرت بوده است.
نمي خواهم قضيه سوره برائت را مطرح كنم كه جبرئيل آمد و فرمود اين شخص صلاحيت خواندن آيات را بر كفار ندارد و برگشت و حضرت علي (عليه السلام) رفت.
نمي خواهم قضيه صلح حديبيه را مطرح كنم كه در نبوت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شك كردند و گفتند اگر ما صد نفر نيرو داشتيم، بر خلاف نظر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) قيام مي كرديم.
اما قضيه حجة الوداع را كه در سال ده هجري اتفاق افتاد و همچنین حدیث قرطاس را مي خواهم مطرح كنم.
مورد اول سرپيچي صحابه از دستور پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم):
خواهشا برای روشن شدن مطلب به این لینک بروید
توهین به پیامبر در آخرین حج ایشان
مورد دوم از سرپيچي صحابه از دستور پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم):
خواهشا برای روشن شدن مطلب به این لینک بروید
حدیث قرطاس(آیا پیامبر هزیان میگوید؟)
حال می رویم به سراغ خلافت اوبکر و عمر :
خداوند در قرآن کریم می فرماید :
بِالْبَيِّنَاتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَينَِّ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيهِْمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ(44نحل)
[همه پيامبران را] با دلايل روشن و كتابهاى آسمانى [فرستاديم]، و قرآن را [هم] به سوى تو نازل كرديم به خاطر اينكه براى مردم آنچه را كه براى [هدايتشان] به سويشان نازل شده بيان كنى و براى اينكه [در پيامبرى تو و آنچه را به حق نازل شده] بينديشند. (44)
و همچنین پیامبر اکرم در خطبه غدیر که شرحش را گذاشته ام می فرماید:
"هان مردمان! شما را به هرگونه روا و ناروا راهنمايي كردم و از آن هرگز برنمي گردم. بدانيد و آگاه باشيد! آن ها را ياد كنيد و نگه داريد و يكديگر را به آن توصيه نماييد و در آن [احكام خدا ]دگرگوني راه ندهيد. هشدار كه دوباره مي گويم: بيدار باشيد! نماز را به پا داريد. و زكات بپردازيد. و امر به معروف كنيد و از منكر بازداريد."
حال می خواهیم این را بررسی کنیم که آیا خلفا قرآن را چنان که باید تفسیر نموده اند ویا آنکه احکام الهی را تغییر داده اند در اینجا فقط به اجتهادات عمر اشاره می کنیم و تمامی سند های آن واجتهادات تمام خلفای سه گانه شما با شد در قسمت بعد بیان می نمایم
اجتهادات عمر علیه قرآن وسنت :
خواهشا برای روشن شدن مطلب به این لینک بروید
فکر می کنم همین مقدار کافی باشد ان شا الله شرح تمامی آنها را در آرشیو موضوعی جدید ارائه میکنم
حال پیرامون اینکه چرا امیر المومنین سکوت کرد جوابهای دیگر بنده رابشنوید تا قانع شوید :
سکوت علی
برای روشن شدن این قضیه به لینک زیر بروید
در جواب سوال شما که فرمودید چرا امام حسین قیام کرد و امیر المومنین سکوت نمود دو جواب دیگر به آنها اضافه می کنم یکی صحبت خود شما بود که فرمودید امام حسین علی الظاهر شکست خورد ولی در حقیقت با خون خود به پیروزی رسید این هم عقیده ماست وهم عقیده شما ولی نکته ای که اینجاست چطور امام حسین با خون خود به پیروزی رسید ولی امیر المومنین با سکوت خود به پیروزی نرسیده باشد در حالی که امیر المومنین مجبور شد بین بد و بدتر یکی را انتخاب کند و همچنین استدلال دوم اینکه امیر المومنین یاری آن موقع نداشت ومی خواست با چه کسانی قیام کند حداکثر یاری که امیر المومنین آن موقع داشت به غیر از خویشان نزدیک خود فقط 5 نفر بودند که همه آنها روی هم 15 نفر نمی شدند در حالی که امام حسین 72 یار داشت نگاه کنید با وجود اینکه امیر المومنین فقط آن زمان 5 یار را داشت و در زمان خلافت حکومت بنی امیه و بنی عباس این همه شیعه علی راکشتند که تاریخ نقل می کتد با روی کار آمدن حجاج یوسف سقفی هر باری که این ملعون می خواست غذا بخورد یک شیعه را جلوی او سر می بریدند خداوند از گناهان او نگذرد باز با این وجود هم اکنون آن پنج نفر شدند 500 میلیون شیعه و این نشانه حقانیت تشیع است وهر روز بیشتر وبیشتر می شوند و اینکه امروز اگر کسی واقعا تعصب را کنار بگذارد متوجه مذهب حق می شود در ضمن جواب سوال من را ندادید که چرا امام حسین که قیام کرد خدا به او کمک نکرد تا شهید نشود چرا او که قصد کرد حکومت را از فرد مفسدی مثل یزید بگیرد در آخر کشته شد و نتوانست حق خود را بگیرد شما جواب من را ندادید و با صحبت های دیگر مثل"مامعتقدیم ..." قضیه را گم کردید و خواننده را به انحراف کشاندید
چون منظور من از بیان این سوال این بود که به شما مفهوم صبر خدا را برسانم و اگر نه طبق آیاتی که بیان نمودید خداوند همیشه پیروز است و طبق مفاد تمامی آیات پیروزی واقعی روز قیامت است شما با یک مشکل توحیدی مواجه شدید که اکثرا چه شیعه و چه سنی با آن مواجه می شوند و آن قضیه شرور در عالم می باشد که به کتابهای مربوطه مراجعه کنید و با خواندن آنها دیگر چنین سوالاتی را مطرح نمی کنید
پاسخ به سوالات دیگر آقای عبدالستار
عین عبارات شماست :
"اوّلاً: نوشتهايد:« شما درباره ي آيه ابلاغ فرموديد :منظور از اين آيه تبيلغ رسالت و تكميل شدن دين و اعلام وصايت امير المومنين است و همچنين فرموديد كه ابلاغ رسالت وتكميل شدن دين در واقع متحقق نشده است و در نتيجه پيغمبررسالت خويش را انجام نداده است». در اينجا علاوه بر تغيير دادن نوشتۀ بنده صدر و پايان جملۀ مرا كه نوشته بودم: «شما ميگوييد: منظور از «ما انزل اليك» و تبليغ رسالت و تكميل شدن دين اعلام وصايت اميرالمؤمنين است. و بعد از وفات پيامبر(ص) از دستور او سرپيچي شده در اين صورت نتيجه اين ميشود كه ابلاغ رسالت و تكميل شدن دين در واقع متحقق نشده ...». حذف كردهايد تا خواننده توهم كند كه من ـ خداي ناخواسته ـ گفتهام رسالت حضرت مهتر عالم (ص) ناتمام مانده است. در حالي كه نتيجۀ عقايد شما چنين ميشود نه عقايد ما كه معتقديم رسالت به بهترين نحو انجام پذيرفته، كما لا يخفی."
خب حال بگویید ببینم قسمتی که رنگی کرده ام مال شما هست یا نه
بفرمایید این نتیجه گیری که شما کردید را کدام یک از علمای ما گفته اند اگر می گویید علمای ما گفته اند بفرمایید در کدام کتاب در حالی که این کلام را نه علمای ما گفته اند نه بنده پس این به غیر از نتیجه گیری شخصی شما نمی تواند باشد که نتیجه می شود شما برای اثبات کلمات خودتان هم به علمای شیعه تهمت می زنید هم به پیامبر
همچنین در بیاناتتان فرمودید که علمای اهل تسنن میگویند این آیه به ولایت امیر المومنین تصریح نشده خواهشا به مطالب قبلی من مراجعه نمایید تا متوجه شان نزول آیه بشوید در ضمن قرآن بر اساس شان نزول تدوین نشده است و این در تشخیص پیامبر است که یک آیه در کجای قرآن قرار بگیرد آیات خیلی زیادی در قرآن هست که آیات قبلی و بعدی آن ربطی به هم ندارند اگر قران را باز کنید دقیقا متوجه این مطلب می شوید حتی امام فخر رازی در تفسیر کبیرش در مورد این چینش قرآن آن را از معجزات باری تعالی می داند و همچنین مفسرین معتقد هستند اگر این آیات در کنار هم می بودند قرآن را منافقین تحریف می کردند بخاطر همین خداوند به پیامبرش دستور می دهد که از این چینش استفاده کند و بعد می گوید ما این قرآن را نازل کردیم و خود حافظ او هستیم
همچنین شما در بخشهایی از صحبت هایتان می گویید" ميگويم چگونه است كه حضرت علي در اين سالها توانسته اين همه شاگرد و گروهي با ضميري پاك و روحي آماده تربيت كند و پيامبر اكرم(ص) كه مربي بزرگ او بود، نتوانست يارانش را به خوبي تربيت كند و جامعهاي بسازد كه پذيراي حق باشد و آن را پايمال نكند؟ شگفتا باب مدينۀ علم اين همه در تربيت انسانها توانمند است و مدينۀ علم از تربيت ناتوان!!!"
در جواب شما بایستی بگویم همین که پیغمبر توانست شاگردی مثل امیر المومنین تربیت نماید برای همه عالم بس است که پیامبر در موردش می فرماید ضربت شمشیر امام علی در روز خندق برابر است با اعمال کل امت من تا روز قیامت
جناب آقای عبدالستار اسلام دین کمیت نیست بلکه دین کیفیت است در ضمن امیر المومنین وظیفه اش این بوده که راه پیامبر را ادامه دهد و اصلا امامت یعنی همین و همین کار را کرد و به تربیت شاگردان پرداخت در ضمن پیامبر شاگردان بزرگی مثل سلمان فارسی وهمچنین ابوذرو عمار و مقدادو همچنین یاسر وسمیه وجعفر طیار و حمزه و خیلی های دیگر که قبل از پیامبر شهید شدند پیامبر اکرم فقط بیست و سه سال مردم را به سوی حق دعوت کرد و باز می بینیم که در سال آخر عمرشان مردم هنوز دست از آن عقاید جاهلیت برنداشتند حال بایستی تقصیر پیامبر بگذاریم؟ امیرالمومنین ودیگر اهلبیت ما همیشه سعی کردند کسانی را که پیامبر تا نیمه های راه آورد آنها را تا آخر راه بیاورند و این دلیل برکم کاری پیامبر اکرم نیست در ضمن اینکه می بینید حکومت به دست نا اهل افتاد بدلیل افزونی منافقان بعد از فتح مکه است که بخاطر کینه شان نسبت به امیر المومنین که پدران آنها یا برادران آنها را در جنگ کشته بودوهمچنین بخاطر بیشتر حسادتشان نسبت به امیر المومنین دست از یاری او برداشتند برای پیامبر همین بس که امروز نزدیک به 500میلیون مسلمان واقعی از نظر کامل بودن دین (طبق آیه اکمال) در دنیا وجود دارد وهر روز به آمار آنها اضافه می شود در ضمن اگر ملاک شاگرد می باشد که امام صادق از همه بیشتر شاگرد تربیت نموده است در حالی که همه امامان علمشان از پیامبر و علم پیامبر متصل به علم خداست و همچنین اگر باز ملاک شما تعداد می باشد در همین چند سال گذشته که یک گروه 12 نفری از اندونزی به ایران آمدند و بعد از تحقیقات فراوان پی به مذهب شیعه بردند و بعد از رفتن به کشور خودشان و تبلیغات فراوان نزدیک به چندین میلیون نفر را شیعه کردند حال بایستی بگوییم اینان از پیامبر ما برتر هستند چون شاگردان بیشتری تربیت کردند در صورتی که این چنین نیست همانگونه که به شما گفتم اسلام دین کمیت نیست و برای پیامبر همین بس که در همان زمان جاهلیت (ع)و دختری مثل حضرت زهرا و شاگردانی مثل امیر المومنین و سلمان و... داشته است
ولی مهم اینجاست که کلا اگر پیغمبر وصی مشخص نمی کرد آن وقت تمامی زحماتش از بین می رفت تمامی اهلبیت ما همچون زنجیر های به هم پیوسته هستند از امیر المومنین گرفته تا برسد به حضرت قائم
اینان هستند که ما بایستی به آنها مسئلت بجویم و در کار ها از آنها یاری بجوییم
این مباحث فوق العاده سنگین می باشد وبایستی پیرامون این مسائل وبلاگ جدیدی درست کنیم که از حوصله خارج است به شما توصیه می کنم بروید وکتاب امام شناسی را مطالعه نمایید تا به جواب پرسشهایتان برسید اگر دنبال حق هستید
همچنین درباره آیاتی که بیان نمودید من تفسیر قسمتی از همین آیات را برای شما می آورم چون به اندازه کافی توضیح دادم خوهشا هنگامیکه آیه ای ذکر می کنید از آیات متشابه استفاده ننمایید و بخواهید از این طریق قرآن را تفسیر نمایید که این راه غلطی می باشد وبخواهید در این راه شبهه افکنی نمایید (اشاره به آیه آل عمران 7)
شما آیه ای آوردید که شرح آن در زیر می باشد :
كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿مجادله /21﴾
خدا مقرر كرده است كه حتما من و فرستادگانم چيره خواهيم گرديد آرى خدا نيرومند شكستناپذيراست
حال به تفسیر این آیه می پردازیم
نخست مىفرمايد" كسانى كه با خدا و رسولش دشمنى مىكنند آنها در زمره ذليلترين افرادند
اولا چرا اول این آیه را نیاوردید ؟ من با این قضیه خیلی با شما کار دارم
در ادامه آیه خدا می فرماید :" خدا چنين مقرر داشته كه من و رسولانم پيروز مىشويم"
به همان اندازه كه خداوند قدرتمند است دشمنانش ضعيف و ذليلند، و اگر مىبينيم در آيه قبل تعبير به" اذلين" (ذليلترين افراد) شده دليلش همين بوده است.
تعبير به" كتب" (نوشته است) تاكيدى است بر قطعى بودن اين پيروزى، و جمله" لاغلبن" با" لام تاكيد" و" نون تاكيد ثقليه" نشانه مؤكد بودن اين پيروزى است به گونهاى كه هيچ جاى شك و ترديد براى هيچكس نداشته باشد. حال سوال اینجاست این پیروزی چیست که شما دقیقا در این قسمت اشتباه کرده اید
شما در حقيقت معنى" پيروزى" را درست تشخيص ندادهاند، فى المثل ممكن است تصور كنند امام حسين ع در كربلا شكست خورد، زيرا خود و يارانش شهيد شدند، در حالى كه شما و ما مىدانيم او به هدف نهائيش كه رسوايى بنى اميه و بنيان گذاردن مكتب آزادگى، و درس دادن به همه آزادگان جهان بود رسيد، و هم اكنون به عنوان سرور شهيدان عالم (سيد الشهداء) و سر سلسله آزادگان جهان انسانيت، بر افكار قشر عظيمى از انسانها با پيروزى حكومت مىكند
در آيه 51 مؤمن مىخوانيم:
إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ:"
ما قطعا رسولان خود و كسانى را كه ايمان آوردهاند در زندگى دنيا و روزى كه گواهان بپا مىخيزند (روز رستاخيز) يارى مىدهيم"، مسلما هر كس را خدا يارى دهد پيروز است.
ولى نبايد فراموش كرد كه اين وعده حتمى خداوند بى قيد و شرط نيست، شرط آن ايمان و آثار ايمان است، شرط آن اين است كه سستى به خود راه ندهند، و از مشكلات نهراسند و غمگين نشوند، چنان كه در آيه 139 آل عمران مىفرمايد:
وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ.
شرط ديگر آن اين است كه دگرگونيها را از خود شروع كنند چرا كه خداوند نعمتهاى هيچ قوم و ملتى را تغيير نمىدهد مگر تغييرى در خود آنها پيدا شود، ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ (انفال 53).
بايد دست به رشته محكم الهى بزنند و صفوف خود را متحد كنند، نيروهاى خود را بسيج نمايند، نيات را خالص گردانند و مطمئن باشند دشمن هر قدر قوى و نيرومند و آنها هر قدر به ظاهر كم جمعيت و كم توان باشند سرانجام با جهاد و كوشش و توكل بر پروردگار پيروز مىشوند.
فکر می کنم جوابتان را گرفتید
همچنین گفتید :
"بر خلاف تصور شما، خداوند فرعونيان را نابود كرد،و فرعون زمان حضرت موسی را هم به سختي شكست داد و مغروق ساخت و قارون را در زمين فرو برد و همه قدرت او را دريافتند و گفتند: وَيْکَأَنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْکَافِرُونَ(قصص/ 82)."
حال بگو ببینم خدا فرعونیان رانابود کرد یا مردم خواستند و خدا هم به آنها کمک کرد تا علیه ظلم پیروز شوند مگر این ضرب المثل را نشنیدی که می گوید از تو حرکت از خدا برکت من نمی دانم چیز به این راحتی را چرا انقدر جدل می کنی
واستدلالی هم که امیرالمومنین پیرامون سکوتشان فرمودند این بود که من همچون خانه خدا هستم و مردم هستند که بایستی به سوی من بیاند نه من که جایم ثابت است
همچنین می گویید در جنگ احد دو علت سبب شکست اسلام شد باز جواب سوال بنده را ندادید که در مقاله قبلی گفته بودم چرا خدا باز به گفته شما با وجود اشتباه این افراد که باعث شد سپاه اسلام شکست بخورد به آنها کمک نکرد تا پیروز شوند ؟ در جواب بایستی بگویم در این دنیا هر چیزی که می خواهد به وجود بیاید با صبر و وسیله ایجاد می شود اگر مردم نخواهند مطمئنا وعده خدا عملی نمی شود (اشاره به آیه خداوند سرنوشت هیچ قومی را...) تا به حال از خود سوال کرده اید که چرا خداوند برای آنکه یک درخت ایجاد شود آن را یکجا خلق نکرد ؟ در حالی که می بینیم برای اینکه یک درخت کامل رشد کند گاهی اوقات تا بیست سال طول می کشد خب به قول شما اگر بگیم نمی توانست پس به قدرت خدا شک کرده ایم اگر بگوییم می توانست پس چرا این کار را نکرد یا مثلا چرا خداون ملک الموت را خلق کرد مگر خودش نمی توانست قبض روح کند که چنین ملکی را خلق کرد ؟ امیدوارم منظور من را کاملا متوجه شده باشید در ضمن حضرت موسی بعد از چند سال آمد و فرعونیان را نبود کرد و خداون این وعده را به مانیز داده است که پیامبر اکرم در همین خطبه غدیر به آن اشاره می کند
آگاه باشيد! همانا آخرين امام، قائم مهدي از ماست. هان! او بر تمامي اديان چيره خواهد بود.
هشدار! كه اوست انتقام گيرنده از ستمكاران.
هشدار! كه اوست فاتح دژها و منهدم كننده ي آنها.
هشدار! كه اوست چيره بر تمامي قبايل مشركان و راهنمي آنان.
...
بله او یک روزی خواهد آمد وانتقام حق غصب شده مادرش و پدرش را می گیرد
حال چند سوال مهم از شما دارم
مگر در همین آیه ای که اشاره کردید خداوند نفرمود :
كسانى كه با خدا و رسولش دشمنى مىكنند آنها در زمره ذليلترين افرادند
و همچنین در آیه دیگر می فرماید :
إن الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الآخرة و أعد لهم عذابا مهينا
رسول خدا رحمۀ للعالمين(صلوات الله عليه وآله) فرمودند:«كان أحب النساء الي رسول الله فاطمه و من الرجال علي….محبوب ترين زنان نزد پيامبر ، حضرت زهرا و از ميان مردان حضرت علي(عليه السلام) مي باشد. (سنن ترمذي احاديث شماره ي 3803-3809//مستدرك الحاكم ج3 ص 157//اسد الغابه ج7 ص 223//البدايه و النهايه ج7 ص 254
در سنن ترمذي حديثي با سند قوي و صحيح آمده كه بسيار قابل تامل است:
«قال رسول الله صلي الله عليه لعلي و فاطمه و الحسن و الحسين: انا حرب لمن حاربتم و سلم لمن سالمتم….پيامبر صلي الله به علي و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام) فرمودند: من نسبت به كساني كه به شما محاربه دارند در جنگ هستم و با كساني كه با شما دوستي و مسالمت دارند صلح و دوستي دارم.» (سنن ترمذي حديث شماره ي 3805)
پدر بزگوار حضرت زهرا(سلام الله عليها)فرمودند:« إن الله يغضب لغضبك و يرضي لرضاك…
اي فاطمۀ! خداوند به خشم تو خشمگين و به خشنودي تو خشنود مي شود.»
حاكم نيشابوري و محدثين و رواه ذيل حديث فوق را صحيح الاسناد مي دانند.
(مجمع الزوائد هيثمي ج9 ص 203// ا لآحاد و المثاني ضحاك ج5 ص 363// المعجم الكبير طبراني ج1
ص 108 و ج22 ص401// ذخائر العقبي ص39// اسد الغابۀ ابن كثير ج5 ص 526// الاصابة ابن حجر ج8
ص 265// تهذيب التهذيب ابن حجر ج12 ص 392// خصائص سيوطي ج2 ص 265/
کنز العمال متقي هندي ج12 ص111// ميزان الاعتدال ذهبي ج2 ص492//
تاريخ مدينه دمشق ابن عساكر ج3 ص 156، ج6 ص 219، ج7 ص111
پيامبر عظيم الشان(صلوات الله عليه وآله) فرمودند:« فاطمه بضعه مني يريبني ما ارابها و يؤذيني ما آذاها.» (صحيح بخاري ج7 صفحات:65-66كتاب النكاح// مسند احمد حنبل ج4و5 صفحات:323-328-332// سنن ترمذي ج5 ص 698حديث3869//مستدرك حاكم ج3 صفحات: 154-158-159//خصائص النسائي ص36//حلية الاولياء ج2 ص240//كنز العمال ج6 ص219 و ج 8 ص315//الصواعق المحرقه ص190//الامامه والسياسه ابن قتيبه ج1 ص141)
حا این احادیث را جناب آقای عبدالستار از پیغمبردیدید حال به ادامه این مطالب گوش فرا دهید
«فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْر، فَلَمْ تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ».
صحيح البخارى: 4/42، ح 3093، كتاب فرض الخمس، ب 1 ـ باب فَرْضِ الْخُمُسِ .
و نيز در روايت ديگري بخاري نقل ميكند :
فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِي بَكْر فِي ذَلِكَ - قَالَ - فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ .
صحيح البخارى: 5/82، (ص 802 ح 4240) كتاب المغازى، ب 38 ـ باب غَزْوَةُ خَيْبَرَ.
صحيح مسلم: ج 5، ص 154، ح 4471، كتاب الجهاد والسير (المغازى )، ب 16 ـ باب قَوْلِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم، ج لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَا فَهُوَ صَدَقَةٌ.
و در روايت سوم مينويسد :
فَهَجَرَتْهُ فَاطِمَةُ، فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى مَاتَتْ .
صحيح البخارى، ج 8، ص 3، ح 6726، كتاب الفرائض، ب 3 ـ باب قَوْلِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ .
حال چه میگویید اگر می توانید اینها را پاسخ بدهید شما ییکه ادعا می کنید ابوبکر خلیفه رسول خداست آیا ما همبایستی قبول کنیم که او خلیفه رسول خداست در حالی که حضرت زهرا از دست او ناراضی بوده در نتیجه پیغمبر از دست ابوبکر ناراضی بوده و طبق آیات قرآن مورد لعن خدا ورسول است حال ما بایستی قبول کنیم که ابوبکر خلیفه باشد وعلی خیر در ضمن قسمتی از وصیت نامه حضرت زهرا را برای شما می آورم تا بیشتر به واقعیت ماجرا پی ببرید و همین استدلالات اوست که ما امروز می توانیم در عرض یک سال چهل میلیون فقط وهابی را شیعه کنیم
به نور حقانیت آنهاست که امروز بالاترین علوم فقهی را داریم در حالی که اگر به کتب فقهیتان نگاه کنید تماما قیاس است و امام صادق پیرامون قیاس فرمود اولین کسی که قیاس کرد شیطان بود پس مذهب شیطانی خود را رها کنید و به مذهب حقه تشیع روی بیاورید
قسمتی از وصیت نامه حضرت زهرا:
یا علی مرا شب غسل بده و شب کفنم کن و مرا شب به خاک بسپار و هیچ کس را در تشیع جنازه من خبر نکن
اگر از دست کسی نارحت نبود پس چرا قبر او مخفی ست ؟پس چرا اجازه نداد مردم مدینه در تشیع جنازه دختر پیغمبرشان شرکت کند ؟
مسلمانان چرا شب دفن شد صدیقه کبری // چرا گم شد نشان قبر ان انسیه حورا
هنوز از رحلت ختم رسل نگذشته ایامی // نگین خاتم پیغمبران بشکست واویلا
حال آقای عبدالستار بروید و جواب سوالات من را پیدا کنید بخصو سوالات آخر بنده را
خداشما و ما را هدایت نماید
لینک های مهم
مباهله برتری علی به تمامی صحابه
حدیث امامان این امت دوازده نفرند
توهین به پیامبر در آخرین حج ایشان
حدیث قرطاس(آیا پیامبر هزیان میگوید؟)
اجتهادات عمر علیه قرآن وسنت :