فضایل امیر المومنین در کتابهای اهل تسنن(3)
باب پنجم:
خداى تعالى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و على مرتضى عليه السّلام را برگزيده است
(2) [مستدرك الصحيحين 3/ 129] از «ابو هريرة» نقل كرده است در يكى از اوقات، حضرت فاطمه زهرا عليها السّلام به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله عرض كرد: يا رسول الله! علّت چه بود كه مرا به همسرى على بن ابيطالب عليه السّلام كه مرد بينوا و تهيدست است در آوردى؟ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در پاسخ آن حضرت فرمود: اى فاطمه! آيا خرسند نيستى از اينكه خداى تعالى همه مردم را مورد توجه خود قرار داد و از ميان آنان، دو مرد را برگزيده كه يكى از آنها، پدرت، و ديگرى همسرت، على بن ابيطالب عليه السّلام است.
مؤلف گويد: اين حديث را «خطيب بغدادى» در [تاريخ بغداد 4/ 195] به طرق متعددى نقل كرده است و در آن كتاب اظهار داشته است: هنگامى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله حضرت فاطمه زهرا عليها السّلام را به همسرى حضرت على عليه السّلام در آورد، حضرت فاطمه عليها السّلام به عرض آن حضرت تقديم داشت ... (تا آخر حديث كه ذكر شد)
(1) [اسد الغابة 4/ 42] حديث مسندى را از «على بن على هلالى» نقل كرده است كه گفت: در بيمارى رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله كه به آن بيمارى درگذشت، حضور اقدسش شرفياب شدم و اين در حالى بود كه حضرت فاطمه زهرا عليها السّلام بر بالين حضرتش مىگريست و گريهاش ادامه پيدا كرد و شدت يافت تا صدايش به گريه بلند شد. در اين هنگام رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نگاه محبت آميزش را به طرف زهرا عليها السّلام معطوف ساخت و فرمود: اى فاطمه، اى حبيبه من! چرا گريه مىكنى؟ فاطمه عليها السّلام به عرض رسانيد: گريه من از اينست كه بيم آن دارم كه پس از شما، آبرويم به خطر افتد و مردم از من، رو برگردانند! فرمود: اى حبيبه من، مگر نمىدانى كه خداوند متعال به مردم روى زمين توجهى كرد و از آنها پدرت را برگزيد. بار ديگر، توجهى به آنان نمود و از ميان ايشان، شوهرت را انتخاب كرد و به من وحى كرد تا تو را به همسرى او در آورم! اين حديث را «ابو نعيم» و «ابو موسى» روايت كردهاند.
مؤلف گويد: اين حديث را «هيثمى» در [مجمع 9/ 165] و «محبّ طبرى» در [ذخائر العقبى ص 135] به تفصيل آوردهاند. و حديثى به همين مناسبت در باب «على، وصىّ پيغمبر است» ذكر خواهد شد. «ابو نعيم» گويد: اين حديث را «طبرانى» در كتاب «الكبير» و «الاوسط» نقل كرده است و «ابو موسى» گويد: اين حديث را «حافظ ابو العلاء همدانى» روايت كرده است.
(2) [كنز العمال 6/ 153] رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: مگر نمىدانى كه خداى عزّ و جل توجهى به مردم روى زمين نمود و از ميان آنها، پدرت را برگزيد و او را به مقام پيغمبرى مفتخر ساخت و بار ديگر، به آنان توجه كرد و از ميان ايشان، شوهر تو را اختيار كرد و به من دستور داد تا او را به دامادى و جانشينى خودم، برگزينم.
مؤلف «كنز العمّال» گويد: رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله اين سخنان را با فاطمه عليها السّلام در ميان نهاد. و اضافه كرده است: حديث مزبور را «طبرانى» از «ابو ايوب» روايت
كرده است.
مؤلف گويد: حديث مذكور را «هيثمى» هم در [مجمع الزوائد 8/ 253] متذكر شده است.
(1) [همان كتاب 6/ 153] رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به حضرت زهرا عليها السّلام فرمود: آيا خرسند نيستى از اينكه تو را به همسرى بزرگوارى در آوردهام كه اوّلين گرونده به اسلام بوده و از نظر علم و دانش، بر همه مسلمانان برترى دارد؟ و تو هم، بزرگ زنان امّتم هستى؛ چنانكه «مريم» بزرگ زنان مردم خود بود. اى فاطمه! مگر نمىدانى، خداى تعالى توجهى به مردم روى زمين نمود و از ميان آنها، دو مرد را برگزيد، كه يكى از آندو، پدرت و ديگرى، همسرت مىباشد.
«حاكم»، «طبرانى» و «خطيب» اين حديث را روايت كردهاند.
(2) [همان كتاب 7/ 103] از «ابن عباس» روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: خداى تعالى در حالى مرا براى مقام رفيع پيغمبرى بر امّتم برگزيد كه در كنار سه تن از خاندان خويش خوابيده بودم- من بزرگ آن سه تن بشمار مىآمدم و بزرگ فرزندان آدم تا روز قيامت هستم و در عين حال، به اين مقام نمىبالم- افاضه مقام پيغمبرى در حالى انجام پذيرفت كه من، «على بن ابيطالب»، «حمزة بن عبد المطّلب» و «جعفر بن ابيطالب» عليهم السّلام در سرزمين ابطح، در كنار يكديگر خوابيده بوديم؛ با توجه به اينكه هر يك از ما، در لباس مخصوص به خودش، خوابيده بود و بدين ترتيب كه على طرف راست من، «جعفر» طرف چپ من، و «حمزه» در پائين پاى من قرار گرفته و آنچنان به خواب عميق فرو رفته بودم كه چيزى مرا از خواب بيدار نكرد، مگر صداى بال فرشتگان، و سردى بازوى على عليه السّلام كه زير گونه من گذاشته بود. «جبرئيل» را همراه با سه تن از فرشتگان مشاهده كردم. يكى از سه فرشته خطاب به «جبرئيل» گفت: بر كدام يك از اين چهار تن، فرستاده شدهاى؟ در پاسخ بسوى من اشاره كرد و گفت: بر اين
شخص كه سيّد فرزندان آدم عليه السّلام است. آن فرشته پرسيد: اين افراد را به نام و نشان معرفى كن. «جبرئيل» گفت: اين بزرگوار، محمد بن عبد الله، سيد پيغمبران است؛ و اين شخص، على بن ابيطالب است؛ و آن ديگر، «حمزة بن عبد المطّلب»، سيد شهيدان است؛ و آن يكى هم «جعفر» است كه خداى تعالى دو بال به او مرحمت مىكند كه در بهشت، به هر كجا كه بخواهد، پرواز كند.
«يعقوب بن سفيان»، «خطيب» و «ابن عساكر» اين حديث را نقل كردهاند.
(1) [همان كتاب 6/ 192] از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله روايت كرده است: براستى خداى تعالى از گروه مردم جهان، عرب را برگزيد و از مردم عرب، قريش را انتخاب فرمود و از طائفه قريش، بنى هاشم را برگزيد و مرا از خاندانى كه على و حمزه و جعفر و حسن و حسين عليهم السّلام جزو آن هستند، انتخاب فرمود
باب ششم:
خداى تعالى رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله را به وجود مقدس حضرت على عليه السّلام تقويت فرمود
(۱) [تاريخ بغداد 11/ 173] از «انس بن مالك» روايت كرده است كه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: در شب معراج، بر ساق عرش حضرت پروردگار، اين مكتوب را مشاهده كردم:
«لا اله الّا اللّه محمّد رسول اللّه ايّدته بعلىّ»
؛ «خدائى جز خداى يكتا نيست، محمد رسول خداست، او را به نيروى على عليه السّلام تقويت و تأييد نمودم»
(۲) [الدّر المنثور] «سيوطى» در اين كتاب، در ذيل تفسير آيه شريفه:
سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ اظهار داشته است: «ابن عدى» و «ابن عساكر» از «انس» روايت كردهاند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: در شب معراج، اين مكتوب را بر ساق عرش ديدم:
«لا اله الّا اللّه محمّد رسول الله ايّدته بعلىّ»
(۳) [ذخائر العقبى ص 69] از «ابو الخميس» نقل كرده است كه رسول
خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: در شب معراج، به ساقه راست عرش، مكتوبى را به اين شرح مشاهده كردم:
«محمد رسول الله ايّدته بعلىّ و نصرته به»
؛ «محمد رسول الله است، او را به نيروى على تأييد كردم و او را ياور وى قرار دادم» اين حديث را «ملّا» در كتاب «سيره» اش يادآورى كرده است.
مؤلف گويد: حديث مزبور را «على متّقى» در [كنز العمّال 6/ 158] با اندك اختلافى متذكر شده است و «طبرانى» در كتاب «الكبير» از «ابو الحمراء» روايت كرده است.
(1) [كنز العمّال 6/ 158] از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نقل كرده است كه در شب معراج، اين جملات را بر ساق عرش مشاهده كردم:
«انّى انا اللّه لا اله غيرى، خلقت جنّة عدن بيدى، محمّد صفوتى من خلقى، ايّدته بعلىّ و نصرته بعلىّ»
؛ «براستى خدائى جز من نيست، بهشت عدن و جاويدان را بدست خويش آفريدم، محمد از ميان آفريدگانم، برگزيده من است و او را به نيروى على عليه السّلام تقويت كردم و على را ياورش قرار دادم» اين حديث را «ابن عساكر» و «ابن جوزى» از دو طريق، از «ابو الحمراء» روايت كردهاند.
مؤلف گويد: حديث مزبور را «ابو نعيم» در كتاب [حلية الاولياء 3/ 26] به سند خود، و با اندك اختلافى، از «ابو الحمراء» روايت كرده است.
(2) [همان كتاب 6/ 158] از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نقل كرده است كه خداى تعالى دو هزار سال پيش از آفرينش آسمانها و زمين، بر در بهشت مكتوب فرموده است:
«لا اله الّا اللّه محمّد رسول اللّه ايّدته بعلىّ»
اين حديث را «عقيلى» از «جابر» روايت كرده است