مدح عثمان توسط امیرالمومنین
مدح عثمان
برخي ميگويند: حضرت در خطبهاي عثمان و عملکرد او را نيز تمجيد کرده است آنجا که ميفرمايد: «... و ما ابن ابي قحافة و لا ابن الخطاب أولي بعمل الحقّ منک و انت اقرب الي رسول اللَّهصلي الله عليه وآله وشيجة رحم منهما و قد نلت من صهره ما لم ينالا»؛[1] «... و پسر ابوقحافه و پسر خطاب در کار حق از تو سزاوارتر نبودند. تو از آنان به رسول خدا نزديکتري که خويشاوند پيامبري، داماد او شدي و آنان نشدند.»
پاسخ:
حضرتعليه السلام گويا در صدد نصيحت به عثمان است و با اين تعبيرات ميخواهد عواطف او را تحريک کند تا سنت را بر پا کرده و بدعتها را از بين ببرد. و اين معنا با ملاحظه صدر و ذيل کلام امام روشن ميشود. و به تعبير ديگر: حضرت در صدد بازگرداندن خلافت اسلامي به جايگاه اصيل آن است.
تأييد اين مطلب اينکه حضرت اميرعليه السلام در مواضع ديگر از نهج البلاغه اشاره به اعمال عثمان کرده و او را مورد اعتراض قرار داده است.
1 - حضرتعليه السلام در خطبه شقشقيه درباره عثمان ميفرمايد: «... الي ان قام ثالث القوم نافجاً حِضنيه بين نثيله و مُعْتَلَفه و قام معه بنو ابيه يخضمون مال اللَّه خِضمة الإبل نبْتَة الربيع الي ان انتکث فتله واجهز عليه عمله و کبّت به بطنته...»؛[2] «تا سوّمين به مقصود رسيد و همچون چارپا بتاخت و خود را در کشتزار مسلمانان انداخت و پياپي دو پهلو را آکنده کرد و تهي ساخت. خويشاوندانش با او ايستادند و بيت المال را خوردند و بر باد دادند، چون شتر که مهار برد و گياه بهاران چرد، چندان اسراف ورزيد که کار به دست و پايش بپيچيد و پرخوري به خواري و خواري به نگونساري کشيد...».
2 - حضرتعليه السلام هنگام مشايعت ابوذر در وقتي که او را به تبعيدگاه ميبردند، فرمود: «يا اباذر! انّک غضبت للَّه فارجُ مَن غضبت له. انّ القوم خافوک علي ديناهم و خفتهم علي دينک، فاترک في ايديهم ما خافوک عليه و اهرب بماخفتهم عليه، فما احوجهم الي ما منعتهم و ما اغناک عمّا منعوک»؛[3] «اي ابوذر! همانا تو براي خدا به خشم آمدي، پس اميد به کسي بَند که به خاطر او خشم گرفتي. اين مردم در دنياي خود از تو ترسيدند، و تو بر دينِ خويش از آنان ترسيدي. پس آن را که به خاطرش از تو ترسيدند. بديشان واگذار، و با آنچه از آنان برايشان ترسيدي رو به گريز در آر. بدان چه آنان را از آن بازداشتي، چه بسيار نياز دارند، و چه بينيازي تو بدان چه از تو باز ميدارند...».
[1] نهج البلاغه، خطبه 164.
[2] خطبه شقشقيه.
[3] نهج البلاغه، خطبه 126.