در حدیث ثقلین منظور تذکر است نه تمسک
تذکر نه تمسک
ابن تيميه ميگويد: «حديث در صحيح مسلم فقط دلالت بر امر به تمسک به کتاب خدا دارد، ولي در حقّ عترت تنها به تذکر دادن به اهل بيت خود اکتفا کرده است، لذا سه بار ميفرمايد: «أذکّرکم اللَّه في أهل بيتي» و به تمسک آنها امر نکرده است».[1] .
جواب
1 - مسلم، حديث را از زيد بن ارقم نقل کرده است و او از آنجا که از عبداللَّه بن زياد ميترسيد، حديث را به تمامه نقل نکرده بلکه امر به تمسک به عترت را از آن حذف کرده است. دليل آن اين است که زيد بن ارقم در موارد ديگر حديث را نقل کرده و در ذيل آن، حديث را به طريق مشهور آورده که در آن به تمسک به عترت امر شده است و مسلم، مع الأسف در ذيل حديث زيد بن ارقم نياورده است.
>فهم علماي اهل سنت از ثقلين
[1] منهاج السنه، ج 4، ص 104.
فهم علماي اهل سنت از ثقلين
الف) سندي از بزرگان محدّثان اهلسنت، در شرح روايت مسلم ميگويد: «در اين حديث، پيامبرصلي الله عليه وآله از قرآن و اهل بيتعليهم السلام به «ثقلين» تعبير ميکند. «ثقل» شيء نفيسي است که بايد حفظ شود، واضح است که اهل بيت، افراد نفيس و ارزشمندياند که بايد حفظ شوند؛ همانگونه که کتاب خدا اين چنين است؛ زيرا پيامبرصلي الله عليه وآله بين آن دو جمع کرده است و ما ميدانيم که عمده اين اوصاف براي قرآن به افاده علوم الهي و احکام شرعي باز ميگردد. همين اوصاف در مورد اهل بيتعليهم السلام نيز به دليل مرجعيتشان در علوم الهي و احکام شرعي موجود است. و مؤيّد آن، اين است که پيامبرصلي الله عليه وآله مردم را در ابتدا از رسيدن مرگش آگاه ميکند و بعد ميفرمايد: «من در ميان شما دو چيز گرانبها ميگذارم». از اينجا استفاده ميشود که پيامبر بر کتاب و عترت بهعنوان خليفه و جانشين خود در معارف الهي و احکام شرعي وصيت کرده است. سپس ميگويد: اين آن معنايي است که از ظاهر حديث استفاده ميشود، لکن با مراجعه به روايات ديگر پي ميبريم که آن روايات همين معنا را تأييد ميکند؛ زيرا در آنها به طور صريح امر به تمسک به کتاب و عترت شده است، خصوصاً در حديثي که احمد بن حنبل نقل کرده، عين عبارات مسلم آمده است، ولي با اضافه ذيلي در آن به تمسکِ عترت امر شده است...».[1] .
ب) تفتازاني بعد از نقل حديث ميگويد: «از اين حديث به خوبي استفاده ميشود که اهل بيت بر تمام مردم - چه عالم و چه غيرعالم - برتري دارند... آيا نميبيني که چگونه پيامبرصلي الله عليه وآله آنان را به کتاب خداوند متعال مقرون ساخته، در اينکه تمسک به آن دو، انسان را از ضلالت نجات خواهد داد. تمسک به کتاب به اين معنا است که به آنچه از علم وهدايت در آن است، اخذ کرده و به آن عمل نماييم. همچنين است عترت...».[2] .
ج) شوکاني نيز در ردّ کساني که معتقدند آل پيامبرصلي الله عليه وآله همه امّتند، ميگويد: «از حديث ثقلين - که در صحيح مسلم و ديگر کتابها آمده - خلاف اين مطلب استفاده ميشود؛ زيرا اگر مقصود از آن تمام امّت باشد لازم ميآيد که مردم به خود تمسک کنند که اين معنا قطعاً باطل است».[3] .
د) محب الدين طبري، بابي را در «ذخائر العقبي» با عنوان «باب فضل اهل البيت و الحثّ علي التمسک بهم و بکتاب اللَّه عزّوجلّ و الخلف فيهما بخير» مطرح کرده و در ذيل آن، حديث ثقلين را از سنن ترمذي و صحيح مسلم نقل کرده است.[4] .
2 - حديث ثقلين با سندي که ترمذي نقل کرده و در آن امر به تمسّک به اهل بيت شده، به طرق مختلفي رسيده که عده زيادي از علماي اهل سنت آن را تصحيح نمودهاند.
ناصرالدين الباني امام وهابيان در حديث، بعد از نقل حديث ترمذي به سندش از زيد بن ارقم - که در آن به تمسک کتاب وعترت امر کرده است - ميگويد: «حديث صحيح السند است».[5] وي حديث را در کتاب «صحيح الجامع الصغير» نيز تصحيح نموده است.[6] .
ابن حجر عسقلاني بعد از نقل حديث ثقلين - که در آن مردم را به تمسکِ به کتاب و عترت امر و تشويق کرده - ميگويد: «سند حديث صحيح است».[7] .
همچنين عدّهاي ديگر حديث را با همين مضمون - که امر به تمسک به کتاب و عترت در آن باشد - نقل کرده و تصحيح نمودهاند؛ همانند: ابن حجر هيثمي،[8] بويصري،[9] يعقوب بن سفيان فسوي،[10] قندوزي حنفي[11] و محمود شکري آلوسي،[12] وي ميگويد: «حديث ثقلين نزد فريقين اهل سنت و شيعه ثابت است».
بنابر نقل متقي هندي در «کنز العمال»، ابن جرير طبري نيز حديث را تصحيح نموده است.[13] .
جلالالدين سيوطي در مسند امام عليعليه السلام از محاملي در کتاب «الامالي» نقل ميکند که او نيز حديث ثقلين را تصحيح نموده است.[14] .
حسن بن علي سقاف شافعي بعد از نقل حديث ثقلين از سنن ترمذي ميگويد: «حديث از حيث سند صحيح است».[15] .
حاکم نيشابوري بعد از نقل حديث با لفظ لزوم تمسک به کتاب و عترت و ختم آن به حديث غدير، ميگويد: «حديث از حيث سند مطابق شرط بخاري و مسلم صحيح است؛ اگرچه آن دو اين حديث را نقل نکردهاند».[16] .
ابن کثير ميگويد: «به سند صحيح ثابت شده که رسول خدا در خطبه خود در غدير خم فرمود: «انّي تارک فيکم الثقلين...».[17] .
همو بعد از نقل حديث ثقلين با سند نسائي ميگويد: «شيخ ما ذهبي فرموده: اين حديث از حيث سند صحيح است».[18] .
هيثمي بعد از نقل حديث با مضمون «لزوم تمسک به کتاب و عترت» ميگويد: «حديث را طبراني در «معجم الکبير» نقل کرده و رجال آن همگي ثقهاند».[19] .
جمالالدين قاسمي ميگويد: در سند صحيحي ثابت شده که پيامبرصلي الله عليه وآله در خطبه خود فرمود: "انّي تارک فيکم الثقلين؛ کتاب اللَّه و عترتي"...».[20] .
سمهودي شافعي ميگويد: «طبراني حديث را در معجم الکبير با سندي نقل کرده که تمام رجال او ثقهاند».[21] .
ازهري نيز بعد از نقل حديث ثقلين ميگويد: «محمّد بن اسحاق ميگويد: اين حديث حسن و صحيح است».[22] .
[1] دراسات اللبيب في الاسوة الحسنة بالحبيب، ص 237-231.
[2] شرح المقاصد، ج 2، ص 221.
[3] نيل الاوطار، ج 2، ص 328.
[4] ذخائر العقبي، ص 16.
[5] صحيح سنن الترمذي، ج 3، ص 543، ح 3788.
[6] صحيح الجامع الصغير، ج 1، ص 842، ح 2457.
[7] المطالب العاليه، ج 4، ص 65، ح 3972.
[8] الصواعق المحرقة، ج 2، ص 428.
[9] اتحاف الخيرة المهره، ج 9، ص 279.
[10] المعرفة و التاريخ، ج 1، ص 536.
[11] ينابيع الموده، ج 1 ص 120، رقم 45.
[12] مختصر التحفه، ص 52.
[13] کنز العمال، ج 1، ص 379، ح 1650.
[14] مسند عليعليه السلام، ص 192، ح 6050.
[15] صحيح صفة صلاة النبيصلي الله عليه وآله، ص 29.
[16] مستدرک حاکم، ج 3، ص 4576 -118.
[17] تفسير ابن کثير، ج 4، ص 122.
[18] البداية و النهاية، ابن کثير، ج 5، ص 228؛ السيرة النبوية، ابن کثير، ص 416.
[19] مجمع الزوائد، ج 1، ص 170.
[20] محاسن التأويل، ج 14، ص 307.
[21] جواهر العقدين، ص 236.
[22] تهذيب اللغه، ج 2، ص 264.