الفاظ حديث

1 - حاکم نيشابوري به سندش از ابن عباس و جابر بن عبداللَّه انصاري نقل کرده که رسول خداصلي الله عليه وآله فرمود: «أنا مدينة العلم و عليّ بابها فمن اراد العلم فليأت الباب»؛[1]  «من شهر علمم و علي دروازه آن است. پس هر کس اراده آن شهر را نموده است بايد از دروازه آن وارد شود.»

2 - ترمذي در صحيح خود بنابر نقل «جامع الاصول» از رسول خداصلي الله عليه وآله نقل کرده که فرمود: «انا مدينة العلم و عليّ بابها»؛[2]  «من شهر علم هستم و علي دروازه آن است.»

3 - ابن عبد البرّ قرطبي از پيامبرصلي الله عليه وآله نقل کرده که فرمود: «أنا مدينة العلم و عليّ بابها فمن اراد العلم فليأته من بابه»؛[3]  «من شهر علم و علي دروازه آن است، پس هر کس اراده علم کرده، بايد از دروازه آن وارد شود.»

4 - ترمذي به سند خود از رسول خداصلي الله عليه وآله نقل کرده که فرمود: «انا دار الحکمة و عليّ بابها»؛[4]  «من خانه حکمت و علي درِ آن است.»

[1] مستدرک حاکم، ج 3، ص 126.

[2] جامع الأصول، ج 9، ص 473.

[3] الاستيعاب، ج 3، ص 1102.

[4] الجامع الصحيح، ج 5، ص 637.

 

روايت اباصلت

روايت «مدينه علم» را جماعتي از محدثين از اباصلت هروي نقل کرده‏اند، از آن جمله: محمّد بن اسماعيل ضراري، محمّد بن عبدالرحيم هروي، حسن بن علي معمري، محمّد بن علي صايغ، اسحاق بن حسن بن ميمون، قاسم بن عبدالرحمن انباري و حسين بن فهم بن عبدالرحمن.

1 - روايت محمّد بن اسماعيل را ابن جرير در «تهذيب الآثار»[1]  از عبدالسلام به صالح هروي، از ابومعاويه، از اعمش از مجاهد از ابن عباس نقل کرده که پيامبرصلي الله عليه وآله فرمود: «انا مدينة العلم وعليّ بابها فمن أراد المدينة فليأتها من بابها»؛ «من شهر علمم و علي دروازه آن است پس هر کس قصد اين شهر را نموده بايد از دروازه آن وارد شود.»

2 - روايت محمّد بن عبدالرحيم را حاکم نيشابوري در «المستدرک علي الصحيحين»[2]  از ابوالعباس محمّد بن يعقوب از محمّد بن عبدالرحيم هروي از ابوالصلت عبدالرحمن بن صالح از ابو معاويه از اعمش از مجاهد از ابن عباس نقل کرده که رسول خداصلي الله عليه وآله فرمود: «أنا مدينة العلم و عليّ بابها فمن أراد العلم فليأت الباب».

3 - و روايت حسن بن علي و محمّد بن صايغ را طبراني در «المعج الکبير» از حسن بن علي معمري و محمّد بن صايغ مکي، از ابوالصلت عبدالسلام بن صالح هروي از ابومعاويه از اعمش از مجاهد از ابن عباس همان مضمون قبل را نقل کرده است.

4 - روايت اسحاق بن حسن حربي را خطيب بغدادي در ترجمه عبدالسلام بن صالح از «تاريخ بغداد»[3]  از محمّد بن عمر بن قاسم نرسي از محمّد بن عبداللَّه شافعي از اسحاق بن حسن بن ميمون حربي از عبدالسلام بن صالح هروي از ابو معاويه از اعمش از مجاهد از ابن عباس نقل کرده است.

5 - روايت قاسم بن عبدالرحمن انباري را نيز خطيب بغدادي از محمّد بن احمد بن رزق از ابوبکر مکرم بن احمد بن مکرم قاضي از قاسم بن عبدالرحمن انباري از ابوصلت هروي از ابومعاويه از اعمش از مجاهد از ابن عباس نقل کرده است.[4] .

6 - روايت حسين بن فهم را حاکم نيشابوري را حاکم نيشابوري در «المستدرک علي الصحيحين»[5]  از ابوالحسن محمّد بن احمد بن تميم، از حسين بن فهم، از ابوصلت هروي، از ابي معاويه، از اعمش، از مجاهد، از ابن عباس نقل کرده است و بعد از نقل حديث مي‏گويد: حسين بن فهم بن عبدالرحمن ثقه و مأمون و حافظ است.

[1] تهذيب الآثار، مخطوط، ترکيه، کتابخانه شيراغا.

[2] المستدرک علي‏الصحيحين، ج 3، ص 126، چاپ حيدر آباد.

[3] تاريخ بغداد، ج 1، ص 480.

[4] پيشين، ص 49.

[5] المستدرک علي الصحيحين، ج 3، ص 127.