نشر علم بدون واسطه امام علي
نشر علم بدون واسطه امام علي
ابن تيميه ميگويد: «حديث (مدينه علم) خلاف چيزي است که به تواتر معلوم است؛ زيرا علم به جميع شهرهاي اسلام از پيامبرصلي الله عليه وآله بدون واسطه علي رسيد...».[1] .
پاسخ:
اولاً: بر فرض تسليم که علم به تمام شهرهاي اسلامي از راه غير امام عليعليه السلام رسيده است، ولي از کجا ميتواند اثبات کند که آنچه به مردم رسيده، همان علم و سنت رسول خداصلي الله عليه وآله بوده است؛ زيرا مجرد انتساب علمي به رسول خداصلي الله عليه وآله ثابت نميکند که واقعاً علم نبوي است.
ثانياً: چه کسي گفته که امام عليعليه السلام منشأ انتشار علم در شهرها و بلاد اسلامي نبوده است؟! امام عليعليه السلام کسي بود که بخش عظيمي از عمر مبارک خود را در پست قضاوت در مدينه گذراند و مردم و اصحاب در تمام مشکلات به او مراجعه ميکردند.
نووي ميگويد: «سؤال بزرگان صحابه از او بود و رجوع آنان به فتاوا و اقوال حضرت در بسياري از مواضع و مسائل دشوار، مشهور است».[2] .
يکي از شاگردانش به نام عبداللَّه بن عباس مدّت زمان طولاني در مدينه اقامت داشت و در آن زمان مردم را قرآن تعليم ميداد و علم حضرت را در آن شهر منتشر ميساخت.
ذهبي در ترجمه ابن عباس از اعمش و از ابو وائل نقل ميکند که امام عليعليه السلام ابن عباس را عامل خود بر امور حج قرار داد.
او در آن روز خطبهاي ايراد کرد که اگر ترک و روم ميشنيدند اسلام اختيار ميکردند. آنگاه سوره نور را براي آنان تلاوت نموده و آيات آن را تفسير نمود».[3] .
ابن سعد به سندش از عايشه نقل ميکند که نظر به ابن عباس کردم و در حالي که با او جماعتي در شبهاي حج بودند از او درباره مناسک حجّ سؤال ميشد.
ابو عمرو ابن عبد البرّ نقل ميکند: ما روايت شديم که عبداللَّه بن صفوان روزي از کنار خانه عبداللَّه بن عباس در مکّه گذر کرد، ديد در آن خانه جماعتي از طالبين فقه مشغول تعليمند...[4] .
سيوطي از ابن تيميه نقل ميکند که اعلم مردم به تفسير، اهل مکهاند؛ زيرا آنان اصحاب ابن عباسرضي الله عنه به شمار ميآيند...[5] .
و در مورد شام، ميدانيم که اعلم و افقه آن ديار ابوالدرداء به حساب ميآيد. او کسي بود که اخذ علم از عبداللَّه بن مسعود نموده بود که او نيز از شاگردان امام عليعليه السلام به حساب ميآمد.
ذهبي در ترجمه ابوالدرداء ميگويد: «او عالم اهل شام و معلّم قرآن در آن ديار و فقيه و قاضي آنان بود».[6] .
محبّالدين طبري از ابو الزعراء و او از عبداللَّه نقل ميکند که گفت: علماي روي زمين سه نفرند: عالمي در شام، و عالمي در حجاز و عالمي در عراق. امّا عالم اهل شام ابوالدرداء است....[7] .
در مورد بصره نيز بايد بدانيم که امام عليعليه السلام کسي بود که خودش وارد آن شهر شد و خطبهها و ارشادها و مواعظ بسياري در آن ديار داشته است. مضافاً به اينکه مدتي ابن عباس در آن شهر از طرف حضرت، والي بوده که اهل آن از او فقه و تفسير در آن مدّت فرا گرفتهاند.
ذهبي به سندش از ابوبکر نقل کرده که ابن عباس در بصره بر ما وارد شد. و در ميان عرب مثل او به لحاظ جسم و علم و بيان و جمال و کمال يافت نميشد.[8] .
ابن حجر ميگويد: زبير به سند خود نقل کرده که ابن عباس، در حالي که امير بصره بود در ماه رمضان با مردم آن ديار زندگي ميکرد. ماه رمضان به سر نيامده بود که آنها را فقيه نمود.[9] .
در مورد کوفه، امر واضحتر است؛ زيرا امام عليعليه السلام در عصر خلافتش بسياري از معارف را در آن ديار منتشر ساخت و قبل از ورود خودش به کوفه، عمار بن ياسر و عبداللَّه بن مسعود در آن ديار به سرميبردند و دين را تبليغ ميکردند و اين در حالي است که هر دوي آنها از مشهورترين و افضل شاگردان اميرالمؤمنينعليه السلام به حساب ميآمدند.
و در مورد يمن نيز جاي هيچ گونه شک و شبههاي نيست که حضرت اميرعليه السلام از جانب پيامبرصلي الله عليه وآله مکرّر به آن ديار سفر کرده و مردم را تربيت ديني نموده بود.
[1] منهاج السنة، ج 4، ص 138.
[2] تهذيب الأسماء و اللغات، ج 1، ص 346.
[3] تذکرة الحفاظ، ج 1، ص 38.
[4] الاستيعاب، ج 3، ص 937.
[5] الاتقان في علوم القرآن، ج 2، ص 190.
[6] تذکرة الحفاظ، ج 1، ص 24.
[7] الرياض النضرة، ج 2، ص 199.
[8] تذکرة الحفاظ، ج 1، ص 38؛ الاصابة، ج 2، ص 322.
[9] الاصابة، ج 2، ص 325.