نقد کلی مخالفانی که در صدد تضعیف حدیث مدینه العلم اند
نقد کلي مخالفان
برخي از علماي اهل سنت در صدد تضعيف حديث «مدينه علم» برآمده و از ديگران نيز قول به تضعيف را نقل کردهاند؛ از قبيل: يحيي بن معين، ابوحاتم، ابوزرعه، ابن جوزي، ابن عدي، دار قطني، ذهبي و نووي.
ولي يحيي بن معين همانگونه که قبلاً اشاره شد گرچه اين حديث را به جهت اباصلت تضعيف کرده ولي اين حديث در آخر امر تصحيح نموده است.
ابوحاتم و ابوزرعه معروف به سختگيري در حديث و سرعت در حکم به بطلان با کمترين شبهه ميباشند همانگونه که ذهبي به اين نکته در کتاب «تعجيل المنفعة»[1] اشاره کرده است. و لذا چه بسيار احاديث صحيح السند را که اين دو تصريح به جعلي بودن آن نمودهاند. ابن جوزي مقلد ديگران است و لذا نميتوان او را در زمره حديث شناسان دانست، و لذا کتاب «الموضوعات» او نزد بزرگان اهل سنت از درجه اعتبار ساقط است.[2] .
و گفتار ذهبي را درباره احاديث فضايل حضرت عليعليه السلام نميتوان پذيرفت؛ او کسي است که چون چشمش به روايات فضايل حضرت ميافتد لرزشي بر بدنش ميافتد و غضب سر تا سر وجودش را فرا ميگيرد. و چه بسا در بسياري از مواقع راويان فضايل حضرت را سبّ و لعن ميکند به اتهام اينکه به اعتقاد خود حديث جعلي نقل کرده است، ولي هنگامي که با احاديث جعلي در مدح دشمنان اهل بيتعليهم السلام روبهرو ميشود چنين حالتي ندارد. لذا مشاهده ميکنيم ذهبي را که در ترجمه عبدالسلام بن صالح ابوصلت هروي او را فردي صالح معرفي ميکند جز آنکه او شيعه تندي است،[3] ولي در «تلخيص المستدرک» ذيل حديث «مدينه علم» ميگويد: به خدا سوگند که عبداللَّه بن صالح ثقه و مورد اعتماد نيست. با اين وضع چگونه ميتوان به جرح و تعديل او اعتماد نمود. او حتي در ترجمه جعفر بن محمّد ضقيه، بعد از نقل حديث «مدينه علم» آن را متصف به جعل و وضع مينمايد.[4] کلام ابن عدي و دارقطني در تضعيف اين حديث مجرد ادّعا و بدون دليل است.
و نووي نيز در حکم به وضع اين حديث از سابقين برخود تقليد کرده است.
و لذا اگر خودش در طرق آن نظر مينمود و به اجتهاد حديثي خود عمل ميکرد هرگز چنين حکمي نمينمود؛ زيرا او حکم به صحت احاديثي کرده که در رتبه کمتر از حديث «مدينه علم» يا مساوي با آن است.[5] .
[1] تعجيل المنفعة، ص 6.
[2] طبقات الحفاظ، ص 478؛ اللآلي المصنوعة، ج 1، ص 2؛ الباعث الحثيث، ص 75.
[3] ميزان الاعتدال، ج 2، ص 129.
[4] ميزان الاعتدال، ج 1، ص 415.
[5] المنهاج في شرح صحيح مسلم، ج 1، ص 22و23.