دلالت حديث امان
دلالت حديث
اسلام در طول 23 سال بعثت پيامبر اکرمصلي الله عليه وآله دعوت به دو اصل اساسي نموده است: يکي کلمه توحيد؛ يعني گفتن «لا اله الّا اللَّه» و التزام به آن، و ديگري توحيد کلمه و دعوت مردم به اتحاد و يگانگي؛ زيرا تنها راه پيروزي و غلبه بر دشمنان و رسيدن به سعادت ابدي در گرو اتحاد و وفاق است.
قرآن کريم ميفرمايد: «وَلا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُکُمْ»؛[1] «و نزاع نکنيد که سست شويد و قدرت شما از ميان برود.»
و نيز ميفرمايد: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَلا تَفَرَّقُوا»؛[2] «و همگي به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراکنده نشويد.»
ولي اين نکته نيز از مجموعه آيات استفاده ميشود که اتحاد و توافق بايد بر محور و ميزان حقّ و حقيقت باشد نه بر باطل، و لذا مشاهده ميکنيم که قرآن کريم دستور ميدهد که مسلمانان همگي به ريسمان خدا تمسک بجويند؛ يعني ريسماني که قطعاً آنها را به خداوند متعال ميرساند.
حال آنچه که جاي سؤال دارد اين است که آيا ميتوان باور نمود که خداوند و رسولش امّت اسلامي را دعوت به وحدت نموده باشد ولي محور وحدت را بيان نکرده باشد؟ هرگز اين مطلب امکانپذير نيست. ما معتقديم که اسلام، قرآن و سنت همگي از غناي کامل برخوردار بوده و درتمام زمينهها جوابگوي امت اسلامي است.
با بررسي کوتاهي در روايات پيخواهيم برد که پيامبر اکرمصلي الله عليه وآله محور وحدت را نيز بيان کرده است. در حديث «امان» محور و کانال وحدت را اهل بيت خود معرفي کرده است؛ زيرا از آنجا که آنها معصومند و هيچ گونه بين آنها اختلافي نيست، امّت را بر يک محور هدايت کرده و آنها را از ضلالت و گمراهي نجات خواهند داد. همانگونه که در حديث «ثقلين» نيز تمسک به کتاب و عترتش را که همان حبل اللَّه متينند به عنوان وسيله براي دوري امت از ضلالت معرّفي کرده است.
ابن حجر مکي در شرح اين حديث ميگويد: «اينکه اهل بيت پيامبر وسيله ايمني از اختلاف معيّن شدهاند، مقصود از آن اختلاف در دين است. و لذا اگر قبيلهاي با آنها مخالفت کرده و از غير آنها دين را اخذ کنند، در احکام دين بينشان اختلاف خواهد افتاد، و به سبب مخالفت آنان با اهل بيت جزء حزب ابليس درخواهند آمد؛ زيرا حق با اهل بيت است و مخالف آنها بر باطل است. و مقصود، مخالفت با آنها در امور دنيا نيست به قرينه «فصاروا حزب ابليس...».[3] .
سمهودي بعد از نقل «حديث امان» ميگويد: «يحتمل انّ المراد باهل البيت الذين هم امان للأمّة علماؤهم الذين يهتدي بهم، کما يهتدي بنجوم السماء وهم الذين اذا خلت الأرض منهم جاء اهل الأرض من الآيات ما کانوا يوعدون وذهب اهل الأرض، وذلک عند موت المهدي الّذي اخبر به النبيّصلي الله عليه وآله»؛ «احتمال ميرود که مراد از اهل بيتي که وسيله ايمني امّتند، علماي از اهل بيت باشند، آن کساني که به توسط آنها امت به هدايت ميرسند، همانگونه که به ستارگان آسمان هدايت مييابند. و اينان کسانياند که اگر زمين از وجودشان خالي شود، اهل زمين را نشانههايي که وعده داده شدهاند خواهد رسيد، و اهل زمين نابود خواهند شد. و اين هنگام مرگ مهدي است، آن کسي که پيامبرصلي الله عليه وآله خبر ظهور او را داده است».[4] .
[1] سوره انفال، آيه 46.
[2] سوره آل عمران، آيه 103.
[3] صواعق المحرقه، ص 150، باب 11.
[4] رشفة الصادي، ص 78.