بررسي لفظ «صديق» و «فاروق»

کلمه «صدّيق» که صيغه مبالغه است بر اين دلالت دارد که فعل دائماً بايد متّصف به مبدأ باشد، چنان که در موارد استعمال بسيار ديده شده است؛ مثلاً: «سِکّير» به کسي اطلاق مي‏شود که دائماً در حال سکر و مستي است. همان‏گونه که «شرّيب» بر کسي گفته مي‏شود که پيوسته شراب مي‏نوشد.

بنابر اين، «صدّيق» کسي است که پيوسته با صدق و راستي همراه باشد و اين معنا تحقق پيدا نمي‏کند مگر در کسي که گفتار او با کردارش تصادق داشته باشد و اين مرتبه کامل تنها با مقام «عصمت» همخواني دارد، و چنين کسي در ميان امت اسلامي جز امام علي‏عليه السلام و اهل بيت معصومش نخواهند بود.

کلمه «فاروق» نيز در اصطلاح روايات به کسي اطلاق مي‏شود که بتواند با دانش وسيع خود چنان که بايد حق را از باطل تشخيص دهد و مردم با ارشادات او به حقّ و حقيقت رهنمون شوند. آيا چنين کساني در امّت اسلامي جز امام علي‏عليه السلام و اهل بيت معصومينش که جانشينان واقعي پيامبر بوده‏اند وجود داشته است؟