دلالت حديث و نکات آن
دلالت حديث
از مجموعه روايات «دوازده خليفه» استفاده ميشود که اين حديث در ضمن خطبه مهمي بوده که رسول اکرمصلي الله عليه وآله آن را در اواخر عمر خود ايراد فرموده است. و بنابر نقل برخي ديگر از روايات، خطبه در سرزمين عرفات در حجة الوداع ايراد شده است؛ خطبهاي که پيامبرصلي الله عليه وآله در آن، وصيّت معروف خود که همان تمسک به کتاب و عترت بوده را ذکر کرده است. وصيتي که از آن به خوبي حتمي بودن وجود مردي از اهل بيت در کنار قرآن که اهليت براي تمسک داشته باشد، استفاده ميشود. اين عترت همان امامان معصومي هستند که پيامبر اولين نفر از آنان را در همان حجة الوداع در سرزمين خم به مردم معرفي نمود و او کسي غير از علي بن ابي طالبعليه السلام نبود.
همانگونه که آيات، يکديگر را تفسير و تبيين ميکنند و ناطق به يکديگرند، روايات نيز چنيناند، و لذا ميتوانند يکديگر را شارح و مفسّر باشند. اين سه روايت؛ يعني احاديث دوازده خليفه، حديث ثقلين و حديث غدير که همگي در حدّ تواترند ميتوانند معرّف يکديگر باشند، به اين بيان که: دوازده نفر از عترت پيامبرصلي الله عليه وآله که از قبيله قريش و بني هاشمند، خلفا و اميران و امامان اين امت تا روز قيامتند، که در رأس آنها علي بن ابي طالب ميباشد.
اين سه نوع حديث در اين جهت اشتراک دارند که اشاره به آينده امت اسلامي دارند، اين احاديث نه تنها خبر از يک واقعيت تاريخي که بعد از وفات آن حضرت اتفاق ميافتد، دارد، بلکه به جهت اهميّت دادن پيامبر به آن؛ خصوصاً آنکه در اواخر عمر آن حضرت ايراد شده، به نوبه خود دلالت بر حقيقت مهمّي دارد که دربردارنده وظيفه سنگيني بر دوش امت اسلامي است، وظيفهاي که به طور حتم و يقين با عمل به آن، مردم به هدايت رسيده و از ضلالت و گمراهي نجات مييابند، همان هدفي که در حديث ثقلين به طور وضوح و آشکارا به آن تصريح شده است. و اين نقطه اساسي است که هر شخص بايد آن را مورد توجه قرار دهد.
در حديث ثقلين که بعداً راجع به آن بحث خواهيم کرد، اشاره شده: «انّهما لن يفترقا حتّي يردا عليّ الحوض»؛ «اين دو هرگز از يکديگر جدا نميشوند تا در کنار حوض کوثر به پيامبر بازگردند.» و نيز آمده است: «ما ان تمسکتم بهما لن تضلّوا بعدي ابداً»؛ «اگر به کتاب و عترت هر دو تمسک کنيد هرگز بعد از من [رسول] گمراه نميشويد.» از اين فقرات حديث به خوبي استفاده ميشود که در هر زمان از اين گونه افراد که همان معصومان از عترت پيامبرند يک نفر موجود است، و تا کنون يازده نفر آمدهاند، در نتيجه يک نفر باقي ميماند که همان امام دوازدهم مهدي موعودعليه السلام است. و از آنجا که امامان تا روز قيامت از دوازده نفر بيشتر نيستند و در هر زمان از بعد از عصر رسالت پيامبر بايد يکي از آنها وجود داشته باشند، در نتيجه: از جمع بين اين احاديث به خوبي استفاده ميشود که بايد امام دوازدهم حضرت مهديصلي الله عليه وآله الآن وجود خارجي داشته باشد.
نکات حديث
از مجموعه احاديث دوازده خليفه نکاتي چند استفاده ميشود:
1 - امامان و خلفاي بعد از رسول اکرمصلي الله عليه وآله منحصر در دوازده نفرند.
2 - زمين تا مادامي که يکي از امامان بر روي آن است باقي بوده و از سکون و آرامش برخوردار است.
3 - امر دين اسلامي منقضي نميشود تا آنکه اين دوازده نفر در خارج وجود پيدا کنند؛ گرچه به طولاني شدن عمر دوازدهمي از آنها بينجامد.
4 - با وجود آنها دشمنان اسلام قدرت بر محو اسلام و نابودي آن ندارند.
5 - مقصود به عزّت اسلام با وجود آنها در صورت حکومت و سلطنت آنها نيست، بلکه مقصود عزت اسلام به وجود بقاي آنها است. آري عزّت مطلق اسلامي تنها در دولت حضرت مهديعليه السلام تحقّق خواهد يافت.
6 - امامت و خلافت اين دوازده نفر پياپي خواهد بود.