داشتن حکومت ظاهري
داشتن حکومت ظاهري
ظاهر روايات آن است که دوازده خليفه به مقام خلافت ظاهري ميرسند؛ يعني همانگونه که خلافت و امامت باطني دارند داراي خلافت ظاهرياند؛ در حالي که از دوازده امامي که شيعه به امامت آنها قائل است به جز امام علي و امام حسن در مدّت اندکي به مقام خلافت ظاهري نايل نشدند.
پاسخ:
مفاد اين احاديث در حقيقت انشا و امر و نصب الهي است، نه اخبار و اعلام؛ يعني براي اين دوازده نفر که از شاخصهاي معنوي بالايي برخوردارند از طرف خداوند جعل ولايت شده و بر مردم خليفه و امامند و لذا مردم وظيفه دارند که با آنها بيعت کنند؛ همانگونه که خداوند در قرآن امر به اطاعت مطلق و بدون قيد از آنها نموده است آنجا که ميفرمايد: «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْکُمْ»؛[1] «خدا و رسول و صاحبان امر از خود را اطاعت کنيد.»
و نيز در ذيل حديث ثقلين ميخوانيم: «فلا تقدموهم فتضلّوا، و لا تأخرّوا عنهم فتهلکو»؛[2] «از آنها [اهل بيت] پيشي نگيريد که گمراه خواهيد شد، و از آنها عقب نيفتيد که هلاک خواهيد گشت.»
اينها همه انشا است نه اِخبار.
سيد محمّد تقي حکيمرحمه الله ميگويد: «مقصود از بقاي امر در بين آنها، بقاي امامت و خلافت به استحقاق است؛ يعني آنها مستحق امامت و خلافتاند، نه آنکه هر کدام به سلطنت ظاهري خواهند رسيد؛ خليفه شرعي مشروعيت سلطنت خود را از خداوند ميگيرد، و اين سلطنت در حدود سلطنت تشريعي است نه تکويني؛ زيرا اين نوع از سلطنت است که مقتضاي وظيفه امام به عنوان مشرّع (تشريع کننده) است. و اين معنا با غصب سلطنت ظاهر از آنها و تسلط ديگران منافاتي ندارد».[3] .
[1] سوره نساء، آيه 59.
[2] رجوع شود به بحث حديث ثقلين.
[3] الاصول العامه للفقه المقارن، ص 173.