راویان حدیث غدیر
راويان حديث غدير از صحابه
عده زيادي از صحابه حديث غدير را نقل کردهاند. اينک ما اسامي آنها را به ترتيب حروف هجاء ذکر خواهيم کرد. ولي به قصد تبرّک در ابتدا اسامي اصحاب کسا را نقل خواهيم نمود.
1 - امير المؤمنين علي بن ابي طالبعليه السلام.
2 - صديقه فاطمهعليها السلام دختر رسول خداصلي الله عليه وآله.
3 - امام حسن مجتبيعليه السلام.
4 - امام حسين شهيدعليه السلام.
حرف الف
5 - ابوبکر بن ابي قحافه تميمي.
6 - ابو ذويب خويلد.
7 - ابو رافع قِبطي.
8 - ابو زينب بن عوف انصاري.
9 - ابو عمره بن عمرو بن مِحْصَن انصاري.
10 - ابو فضاله انصاري، از اهل بدر که در صفين در رکاب حضرت اميرعليه السلام کشته شد.
11 - ابو قدامه انصاري.
12 - ابو ليلي انصاري. بنابر نقلي در صفين به شهادت رسيد.
13 - ابو هريره دوسي.
14 - ابو الهيثم بن تيهان. در صفّين به شهادت رسيد.
15 - ابي بن کعب انصاري خزرجي، بزرگ قراء.
16 - اسامة بن زيد بن حارثه کلبي.
17 - اسعد بن زراره انصاري.
18 - اسماء بنت عُميس خثعميّه.
19 - أمّ سلمه همسر پيامبرصلي الله عليه وآله.
20 - امّ هاني دختر ابي طالبعليه السلام.
21 - انس بن مالک انصاري خزرجي، خادم پيامبرصلي الله عليه وآله.
حرف با
22 - براء بن عازب انصاري اوسي.
23 - بريدة بن عازب انصاري اوسي.
حرف ثا
24 - ثابت بن وديعه انصاري، ابو سعيد خزرجي مدني.
حرف جيم
25 - جابر بن سَمُره بن جناده، ابو سليمان سوائي.
26 - جابر بن عبداللَّه انصاري.
27 - جبلة بن عمرو انصاري.
28 - جبير بن مطعم بن عدي قرشي نوفلي.
29 - جرير بن عبداللَّه جابر بجلي.
30 - جندب بن جناده غفاري، ابوذر.
31 - جندع بن عمرو بن مازن انصاري، ابو جُنَيده.
حرف حا
32 - حَبّة بن جوين، ابو قُدامه عُرَني بجلي.
33 - حُبشي بن جناده سلولي.
34 - حبيب بن بُدَيل بن ورقاء خزاعي.
35 - حذيفة بن أَسيد، ابو سريحه غفاري، از اصحاب شجره.
36 - حذيفة بن يمان يمني.
37 - حسّان بن ثابت.
حرف خا
38 - خالد بن زيد، ابو ايوب انصاري. در جنگ با روم به شهادت رسيد.
39 - خالد بن وليد بن مغيره مخزومي، ابو سليمان.
40 - خزيمة بن ثابت انصاري ذوالشهادتين، که در صفّين به شهادت رسيد.
41 - خُويلد بن عمرو خزاعي، أبو شريح.
حرف را و زا
42 - رفاعة بن عبد المنذر انصاري.
43 - زبير بن عوّام قرشي.
44 - زيد بن ارقم انصاري خزرجي.
45 - زيد بن ثابت ابو سعيد.
46 - زيد يا يزيد بن شراحيل انصاري.
47 - زيد بن عبداللَّه انصاري.
حرف سين
48 - سعد بن ابي وقّاص، ابو اسحاق.
49 - سعد بن جناده عوفي، پدر عطيه عوفي.
50 - سعد بن عباده انصاري خزرجي.
51 - سعد بن مالک انصاري، ابو سعيد خدري.
52 - سعيد بن زيد قرشي عدوي، يکي از عشره مبشّره.
53 - سعيد بن سعد بن عباده انصاري.
54 - سلمان فارسي ابو عبداللَّه.
55 - سَلَمة بن عمرو بن الأکوع اسلم، ابو مسلم.
56 - سمرة بن جُندب فزازي، ابو سليمان.
57 - سهل بن حُنَيف انصاري، أوسي.
58 - سهل بن سعد انصاري، خزرجي، ساعدي، ابو العباس.
حرف صاد و ضاد
59 - صُدَيُّ بن عجلان باهلي، ابو أُمامه.
60 - ضُميره أسدي.
حرف طا
61 - طلحة بن عبداللَّه تَيْمي.
حرف عين
62 - عامر بن عُمير نميري.
63 - عامر بن ليلي بن حمزه.
64 - عامر بن ليلي غِفاري.
65 - عامر بن واثله ليثي، ابو الطفيل.
66 - عايشه دختر ابوبکر.
67 - عباس بن عبد الملک بن هاشم، عموي پيامبرصلي الله عليه وآله.
68 - عبدالرحمن بن عبد ربّ انصاري.
69 - عبدالرحمن بن عوف قرشي، زهري، ابو محمّد.
70 - عبدالرحمن بن يعمر ديليّ.
71 - عبداللَّه بن عبد الأسد مخزومي.
72 - عبداللَّه بن بُدَيل بن وَرْقاء.
73 - عبداللَّه بن بشير مازنيّ.
74 - عبداللَّه بن ثابت انصاري.
75 - عبداللَّه بن جعفر بن ابي طالب هاشمي.
76 - عبداللَّه بن حنطب قرشي، مخزومي.
77 - عبداللَّه بن ربيعه.
78 - عبداللَّه بن عباس.
79 - عبداللَّه بن ابي أوفي علقمه اسلمي.
80 - عبداللَّه بن عمر بن خطّاب عدوي، ابو عبد الرحمن.
81 - عبداللَّه بن مسعود هُذَلي، ابو عبد الرحمن.
82 - عبداللَّه بن ياميل.
83 - عثمان بن عفّان.
84 - عُبَيد بن عازب انصاري.
85 - عدي بن حاتم، ابو طريف.
86 - عطيّة بن بسر مازني.
87 - عُقبة بن عامر جُهَني.
88 - عمّار بن ياسر عنسّي، ابو اليقظان.
89 - عَماره خزرجي انصاري.
90 - عمر بن ابي سلمة بن عبد الأسد مخزومي.
91 - عمر بن خطّاب؛
حديث او را حافظ ابن مغازلي در «المناقب»[1] به دو طريق، و محبّالدين طبري در «الرياض النضرة»[2] و «ذخائر العقبي»[3] به نقل از «مسند احمد» آورده است. و نيز ابن کثير دمشقي و شمس الدين جزري، عمر را از جمله راويان حديث «غدير» به حساب آوردهاند.[4] .
92 - عمران بن حصين خزاعي، أبو نحيد.
93 - عمرو بن حمق خزاعي، کوفي.
94 - عمرو بن شراحيل.
95 - عمرو بن عاص.
96 - عمرو بن مرّة جُهَني، ابو طلحه.
حرف فا
97 - فاطمه دختر حمزة بن عبد المطلب.
حرف قاف و کاف
98 - قيس بن ثابت شمّاس انصاري.
99 - قيس بن سعد بن عُباده انصاري، خزرجي.
100 - کعب بن عجره انصاري، مدني، ابو محمّد.
حرف ميم
101 - مالک بن حويرث ليثي، ابو سليمان.
102 - مقداد بن عمرو کندي، زهري.
حرف نون
103 - ناجية بن عمرو خزاعي.
104 - نضلة بن عتبه اسلمي، ابو برزه.
105 - نعمان بن عجلان انصاري.
حرف ها تا آخر حروف
106 - هاشم بن مِرْقال بن عتبة بن ابي وقّاص زهري، مدني.
107 - وحشي بن حرب حَبَشي، حِمْصي، ابو وَسْمه.
108 - وهب بن حمزه.
109 - وهب بن عبداللَّه سوائي، ابو جحيفه.
110 - يعلي بن مرّة بن وهب ثقفي، ابو مُرازم.
اينها اسامي صد و ده نفر از بزرگان صحابه بود که ما نقل کرديم، و به طور حتم بيش از اين افراد حديث غدير را نقل کردهاند؛ زيرا مطابق نقل تاريخ، صد هزار يا بيشتر در سرزمين خم حاضر بودهاند، و طبيعت حال اقتضا ميکند که بيش از اين تعداد جمعيت اين حديث را نقل کرده باشند، ولي آنچه که با تتبّع در کتب اهل سنت به دست آمده، اين تعداد جمعيّت است.
حافظ سجستاني (م 477 ه.ق) کتابي به نام «الدارية في حديث الولاية» در هفده جلد تأليف کرده و در آن طرق حديث غدير را ذکر کرده است. او اين حديث را از صد و بيست صحابي نقل کرده است.[5] .
[1] مناقب علي بن ابي طالبعليه السلام، ص 22، ح 31.
[2] الرياض النضرة، ج 3، ص 113.
[3] ذخائر العقبي، ص 67.
[4] البداية والنهاية، ج 7، ص 386؛ اسني المطالب، ص 48.
[5] مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 34.
راويان حديث غدير از تابعين
حديث غدير را هشتاد و چهار نفر از تابعين نقل کردهاند؛ امثال:
- ابو راشد حُبراني، شامي. افضل اهل زمان خود در دمشق.
- ابو سليمان مؤذن، از بزرگان تابعين.
- ابو صالح سمّان ذکوان مدني. احمد بن حنبل او را «ثقة ثقة» معرفي کرده است.[1] .
- أصبغ بن نُباته تميمي کوفي.
- حبيب بن ابي ثابت اسدي، کوفي، فقيه کوفه.
- حکم بن عُتَيبه کوفي، کندي. در حقّ او گفته شده: «ثقة، ثبت، فقيه».
- حُمَيد طويل بصري. در حقّ او گفته شده: «حافظ، محدّث، ثقة».
- زاذان بن عمر کندي، بزّار، کوفي، از بزرگان تابعين.
- زرّ بن حُبيش أسدي.
- سالم بن عبداللَّه بن عمر بن خطّاب قرشي، مدني.
- سعيد بن جُبير اسدي، کوفي، به دست حجّاج شهيد شد.
- سعيد بن مسيّب قرشي، مخزومي. احمد بن حنبل درباره او گفته است: مراسيل سعيد همگي صحيحاند.
- سُلَيم بن قيس هلالي.
- سليمان بن مهران أعمش.
- ضحّاک بن مزاحم هلالي.
- طاووس بن کيسان يمان، جَنَدي.
- عايشه دختر سعد.
- عبد الرحمن بن ابي ليلي.
- عدي بن ثابت انصاري، کوفي، خطمي.
- عمر بن عبد العزيز، خليفه اموي.
- عمرو بن عبداللَّه سبيعي، همداني.
- فطر بن خليفه مخزومي.
- مسلم بن صُبَيح همداني، کوفي، عطار.
- نذير ضبّي کوفي، از بزرگان تابعين.
- يحيي بن سُلَيم فزاري، واسطي.
- يزيد بن ابي زياد کوفي.
- يسار ثقفي، ابو نجيح.
و ديگران.
[1] العلل و معرفة الرجال، ج 3، ص 161، رقم 4723.
راويان حديث در قرن 02
در قرن دوم پنجاه و شش نفر از علماي اهل سنت اين حديث را نقل کردهاند؛ از قبيل:
- حافظ محمّد بن اسحاق مدني (151).
- حافظ سفيان بن سعيد ثوري (161).
- حافظ وکيع بن جراح (196).
و...
راويان حديث در قرن 03
در قرن سوّم نود و دو نفر از علماي اهل سنت اين حديث را نقل کردهاند؛ از قبيل:
- محمّد بن ادريس شافعي (204). [1] .
- احمد بن حنبل شيباني (241). [2] .
- حافظ محمّد بن اسماعيل بخاري (256).[3] .
- حافظ محمّد بن عيسي ترمذي (279).
- حافظ احمد بن يحيي بلاذري (279). [4] .
و...
[1] النهاية، ج 5، ص 228.
[2] المسند.
[3] التاريخ الکبير، ج 1، ص 375.
[4] انساب الأشراف، ج 2، ص 108.
راويان حديث در قرن 04
در قرن چهارم چهل و سه نفر از علماي اهل سنّت اين حديث را نقل کردهاند؛ از قبيل:
- احمد بن شعيب نسائي (303). [1] اين حديث را در «سنن» و «خصائص» نيز به طُرق بسياري نقل کرده که بيشتر آنها صحيح السند است.
- حافظ احمد بن علي موصلي، ابو يعلي، (307). [2] .
- حافظ محمّد بن جرير طبري (310). [3] .
- ابو القاسم طبراني (360). [4] او نيز حديث غدير را به طرق بسياري نقل کرده که بيشتر آنها صحيح السند است.
و...
[1] خصائص النسائي، ص 16و10.
[2] مسند ابي يعلي، ج 11، ص 307.
[3] تفسير طبري، ج 3، ص 428.
[4] المعجم الاوسط، ج 3، ص 133.
راويان حديث در قرن 05
در قرن پنجم بيست و چهار نفر از علماي اهل سنت اين حديث را نقل کردهاند؛ از قبيل:
- قاضي ابوبکر باقلاني (403). [1] .
- ابو اسحاق ثعلبي (427). [2] .
- ابو منصور ثعالبي (429). [3] .
- حافظ ابو عمر قرطبي (463). [4] .
- ابوبکر خطيب بغدادي (436). [5] .
- ابن مغازلي شافعي (483). [6] .
- حافظ حسکاني حنفي (490). [7] .
[1] التمهيد، ص 169.
[2] الکشف والبيان، ص 181.
[3] ثمار القلوب، ص 636، رقم 1068.
[4] الاستيعاب، قسم سوم، 1099.
[5] تاريخ بغداد، ج 8، ص 290.
[6] مناقب علي بن ابي طالبعليه السلام، ص 25، ح 37.
[7] شواهد التنزيل، ج 1، ص 201، ح 211.
راويان حديث در قرن 06
در قرن ششم بيست نفر از علماي عامه اين حديث را نقل کردهاند؛ از قبيل:
- حجة الاسلام غزّالي (505).
- جاراللَّه زمخشري (538). [1] .
- موفق بن احمد خوارزمي (568). [2] .
- ابن عساکر دمشقي (571). [3] .
و...
[1] ربيع الابرار، ج 1، ص 84.
[2] المناقب، ص 154، ح 182.
[3] ترجمه امام عليعليه السلام، رقم 572.
راويان حديث در قرن 07
در قرن هفتم بيست و يک نفر از علماي اهل سنت اين حديث را نقل کردهاند؛ از قبيل:
- فخرالدين رازي شافعي، (606). [1] .
- ابن اثير جزري (630). [2] .
- ابن ابي الحديد معتزلي (655). [3] .
- حافظ گنجي شافعي (658). [4] .
- حافظ محبّ الدين طبري شافعي (694).
و...
[1] التفسير الکبير، ج 3، ص 636.
[2] اسد الغابة، ج 1، ص 364.
[3] شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 13.
[4] کفاية الطالب، ص 16.
راويان حديث در قرن 08
در قرن هشتم هجده نفر از علماي عامه اين حديث را نقل کردهاند؛ از قبيل:
- شيخ الاسلام جويني (722). [1] .
- جمال الدين زرندي (750). [2] .
- قاضي ايجي شافعي (756). [3] .
- ابن کثير شافعي (774). [4] .
- سيد علي همداني (786). [5] .
- سعدالدين تفتازاني شافعي (791). [6] .
و...
[1] فرائد السمطين، ج 2، ص 274.
[2] نظم درر السمطين، ص 109.
[3] المواقف، ص 405.
[4] البداية والنهاية، ج 5، ص 209.
[5] المودّة القربي، مودّت پنجم.
[6] شرح مقاصد، ج 5، ص 273.
راويان حديث در قرن 09
در قرن نهم شانزده نفر از علماي اهل سنت اين حديث را نقل کردهاند؛ از قبيل:
- حافظ ابي الحسن هيثمي شافعي (870). [1] .
- حافظ ابن خلدون مالکي (808).[2] .
- سيد شريف جرجاني حنفي (816).[3] .
- ابن حجر عسقلاني شافعي (852).[4] .
- ابن صبّاغ مالکي (855).[5] .
- علاءالدين قوشچي (879).[6] .
و...
[1] مجمع الزوائد، ج 9، ص 165.
[2]
مقدمه ابن خلدون، ج 1، ص 246.[3]
شرح مواقف، ج 8، ص 360.[4]
الاصابة، ج 7، ص 780.[5]
الفصول المهمة، ص 24.[6]
شرح تجريد، ص 477.راويان حديث در قرن 10
در قرن دهم چهارده نفر از علماي عامه اين حديث را نقل کردهاند؛ از قبيل:
- حافظ جلالالدين سيوطي (911).[1] .
- نورالدين سمهودي شافعي (911).
- حافظ ابي العباس قسطلاني شافعي (923).
- ابن حجر هيتمي شافعي (974).[2] .
- متقي هندي (191).
و...
[1] تاريخ الخلفاء، ص 114.
[2] الصواعق المحرقة، ص 25.
راويان حديث در قرن 11
در قرن يازدهم دوازده نفر از علماي اهل سنت اين حديث را نقل کردهاند؛ از قبيل:
- زينالدين مناوي شافعي (1031).[1] .
- نورالدين حلبي شافعي (1044).[2] .
و...
[1] کنوز الحقائق، ج 2، ص 118.
[2] السيرة الحلبية، ج 3، ص 274.
راويان حديث در قرن 12
در قرن دوازدهم سيزده نفر از علماي عامه اين حديث را نقل کردهاند؛ از قبيل:
- ضياءالدين مقبلي (1108).
- ابن حمزه حرّاني (1120).[1] .
- ابي عبداللَّه زرقاني مالکي (1122).[2] .
و...
[1] البيان و التعريف، ج 3، ص 74.
[2] شرح المواهب، ج 7، ص 13.
راويان حديث در قرن 13
در قرن سيزدهم دوازده نفر از علماي اهل سنت اين حديث را نقل کردهاند؛ از قبيل:
- ابي العرفان محمّد بن صبّان شافعي (1206).[1] .
- قاضي شوکاني (1250).
- شهاب الدين آلوسي (1270).[2] .
و...
[1] الاسعاف در حاشيه نور الأبصار، ص 152.
[2] روح المعاني، ج 6، ص 194.
راويان حديث در قرن 14
در قرن چهاردهم نوزده نفر از علماي اهل سنت اين حديث را نقل کردهاند؛ از قبيل:
- سيد احمد بن زيني دحلان شافعي (1304).
- سيد مؤمن شبلنجي.
- شيخ محمّد عبده مصري (1323).[1] .
- سيد عبدالحميد آلوسي (1324).[2] .
- عبدالفتاح عبدالمقصود.
و...
[1] تفسير المنار، ج 6، ص 464.
[2] نثر اللآلي، ص 166.