الباني و سند حديث غدير
الباني و سند حديث غدير
الباني در موسوعه حديثي خود به نام «سلسلة الأحاديث الصحيحة» که احاديث صحيحالسند را نقل کرده و آنها را تصحيح نموده است، اين حديث شريف را نيز نقل کرده، ميگويد: «حديث غدير از زيد بن ارقم و سعد بن ابي وقاص و بريدة بن حصيب و علي بن ابيطالبعليه السلام و ابوايوب انصاري و براء بن عازب و عبداللَّه بن عباس و انس بن مالک و ابوسعيد و ابوهريره نقل شده است.
الف) حديث زيد بن ارقم از پنج طريق نقل شده که همگي صحيح السند است:
1 - ابوالطفيل از زيد.
2 - ميمون ابي عبداللَّه از زيد
3 - ابوسليمان مؤذّن از زيد
4 - يحيي بن جعده از زيد
5 - عطيه عوفي از زيد
ب) حديث سعد بن ابي وقّاص از سه طريق رسيده که همگي صحيح السندند:
1 - عبدالرحمن بن سابط از سعد
2 - عبد الواحد بن ايمن از سعد
3 - خيثمة بن عبدالرحمن از سعد.
ج) حديث غدير از بريده سه طريق دارد که همگي صحيح السندند:
1 - طريق ابن عباس از بريده
2 - طريق فرزند بريده از بريده
3 - طريق طاووس از بريده
د) حديث غدير از امام علي بن ابي طالبعليه السلام نُه طريق دارد که همگي صحيحالسند است:
1 - طريق عمرو بن سعيد از امام عليعليه السلام.
2 - طريق زاذان بن عمر از امام عليعليه السلام.
3 - طريق سعيد بن وهب از امام عليعليه السلام.
4 - طريق زيد بن يُثيع از امام عليعليه السلام.
5 - طريق شريک از امام عليعليه السلام.
6 - طريق عبد الرحمن بن ابي ليلي از امام عليعليه السلام.
7 - طريق ابومريم از امام عليعليه السلام.
8 - طريق يکي از هم مجلسيهاي امام عليعليه السلام از حضرتعليه السلام.
9 - طريق طلحة بن مصرف از امام عليعليه السلام.
ه) حديث ابو ايوب انصاري از طريق رياح بن حارث نقل شده که رجال سند آن همگي ثقهاند.
و حديث براء بن عازب از عدي بن ثابت نقل شده که رجال سند آن نيز ثقه ميباشند.
ز) حديث براء بن عازب از عدي بن ثابت نقل شده که رجال سند آن نيز ثقه ميباشند.
ح) حديث ابن عباس از عمر بن ميمون روايت شده که سند آن صحيح است.
ط) حديث انس بن مالک و ابو سعيده و ابو هريره از عَميرة بن سعد نقل شده که در آن سندهاي صحيح و موثق وجود دارد.
آنگاه بعد از نقل سندهاي مختلف اين حديث و تصحيح آنها ميگويد: «اذا عرفت هذا، فقد کان الدافع لتحرير الکلام علي الحديث وبيان صحته انّني رأيت شيخ الاسلام ابن تيمية وقد ضعف الشطر الاول من الحديث، وامّا الشطر الآخر فزعم انّه کذب! وهذا من مبالغاته الناتجة في تقديري من تسرعه في تضعيف الاحاديث قبل ان يجمع طرقها ويدقق النظر فيها»؛[1] «اين مطلب را که دانستي، حال بايد بگويم که انگيزه من بر تفصيل کلام درباره اين حديث و بيان صحّت آن اين است که مشاهده کردم شيخ الاسلام ابن تيميه جزء اول حديث را تضعيف کرده و جزء دوم را گمان کرده که باطل است، و اين - به نظر من - از مبالغات او در تسريع در تضعيف احاديث است، قبل از آنکه طُرق آن را جمع کرده و در آنها دقت کند...».
[1] سلسلة الاحاديث الصحيحة، ح 1750.