احتمال اولويت در تعظيم
احتمال اولويت در تعظيم
دهلوي ميگويد: «احتمال دارد که مراد به کلمه «مولي» اولويّت در تعظيم باشد».
پاسخ:
اولاً: اين احتمال خلاف ظاهر از کلمه «مولي» است، همانگونه که قبلاً به آن اشاره شد، و معناي خلاف ظاهر و مجازي، احتياج به قرينه صارفه از معناي حقيقي دارد.
ثانياً: اين احتمال با قرينههاي موجود در حديث که مناسب با معناي سرپرستي است؛ خصوصاً با قرينه صدر حديث منافات دارد، آنجا که پيامبرصلي الله عليه وآله فرمود: «الست اولي بکم من انفسکم».
ثالثاً: اين احتمال با تبريک گفتن عمر بن خطّاب سازگاري ندارد.
رابعاً: بر فرض که مقصود از کلمه «مولي» اولويّت در محبّت و تعظيم است، ولي اين معنا با آنچه ما ميگوييم منافات ندارد؛ زيرا کسي که سزاوارتر از ديگري به تعظيم در امور ديني و شرعي است افضل از همه است، و افضل و برتر از همه سزاوارتر به خلافت و امامت ميباشد.
نقض به آيه شصت و هشتم سوره آل عمران
دهلوي نيز ميگويد: «چه ضرورتي دارد که لفظ «مولي» در حديث را حمل بر اولي به تصرف و سرپرستي نماييم؛ در حالي که در قرآن بر خلاف اين معنا به کار رفته است. خداوند متعال ميفرمايد: «إِنَّ أَوْلَي النّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا»، و پرواضح است که أتباع حضرت ابراهيم اولي به تصرف از او نبودهاند.
پاسخ:
اولاً: در برخي از آيات قرآن کلمه «مولي» به معناي اولي و اولويت به کار رفته است، همانند آيه «مَأْواکُمُ النّارُ هِيَ مَوْلاکُمْ».[1] .
ثانياً: حمل کلمه «مولي» در حديث غدير بر معناي اولي به تصرف و سرپرستي به جهت قرايني است که در حديث وجود دارد.
ثالثاً: در آيه مربوط به حضرت ابراهيمعليه السلام قرينهاي وجود دارد که مانع از حمل آيه بر اولويت در تصرف است، و آن اينکه هيچ کس بر پيامبر خدا مقدم نيست. به خلاف مورد حديث غدير.
[1] سوره حديد، آيه 15.