دلالت حديث وصايت

«وصايت» در لغت به معناي عهد است. گفته مي‏شود: اوصي الي فلان؛ يعني به او عهد کرد. حال اگر متعلّق وصيّت معيّن گردد، بر همان مورد تعيين شده حمل مي‏شود، ولي در صورتي که مورد وصيّت معيّن نگردد حمل بر تمام مواردي که تعلّق وصيّت به آن ممکن است، مي‏شود؛ از باب مثال مي‏گوييم: فلان شخص وصيّت به ثلث اموال خود يا به ايتام خود نمود. مشخص است که اين وصيّت خاص است به مورد خود. ولي اگر مورد وصيّت را مشخص نکند حمل بر مطلق مي‏شود.

در مورد روايات «وصايت» که درباره حضرت علي بن ابي طالب‏عليه السلام وارد شده، همگي از قسم دوم است که مورد وصيّت مشخص نشده و يا بر امور ديني و شؤونات اجتماعي منطبق شده است. در نتيجه مي‏توانيم عهد و وصيّت پيامبرصلي الله عليه وآله را بر مطلق شؤونات حضرت حمل نماييم که از آن جمله مسأله زعامت و امامت و حاکميت بر مسلمين است.

با اين بيان جواب فضل بن روزبهان به خوبي داده مي‏شود. چون او مي‏گويد: گاهي «وصيّ» گفته مي‏شود و از آن وصايت در علم و هدايت و حفظ قوانين شرع و تبليغ علم و معرفت اراده مي‏شود.

علامه شيخ علي بحراني مي‏گويد: «آنچه که از معناي وصيّ در وقت اطلاق اين کلمه معروف است، معناي قائم مقامي موصي بودن در جميع شؤونات او از تصرفات و ولايت و... است... حال اگر علي‏عليه السلام وصيّ رسول خداصلي الله عليه وآله است پس او قائم مقام حضرت در تنفيذ احکام و سياست امّت و ديگر شؤونات پيامبر است. پس علي‏عليه السلام خليفه و امام بعد از رسول خدا است؛ زيرا براي امامت و خلافت معنايي جز قائم مقامي در تمام شؤونات نيست....[1] .

[1] منار الهدي، ص 207و208.