تهمت عايشه به ماريه ام المؤ منين
75 - تهمت عايشه به ماريه ام المؤ منين
روزى پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - ابراهيم ، فرزند خردسالش را در بغل گرفت و نزد عايشه آمد و فرمود: عايشه ! ببين اين بچه شبيه من است !
عايشه گويد: من از روى حسد گفتم : نه نمى بينم كه شباهتى به شما داشته باشد!! منظور عايشه تهمت زدن به مادر او ((ماريه ))، هووى خود بود، چون خود وى مى گويد: حالتى كه در اين هنگام به هر زنى دست مى دهد،بر من عارض شد.
ولى خداوند، ابراهيم و مادرش ماريه را به دست اميرالمؤ منين على - عليه السّلام - از اين اتهام تبرئه كرد.
حاكم نيشابورى داستان آن را در حديث صحيح مستدرك و ذهبى در تلخيص به نقل از خود عايشه آورده اند. به جلد چهارم مستدرك و تلخيص آن ، صفحه 39 مراجعه نمائيد و تعجب كنيد!
روزى پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - ابراهيم ، فرزند خردسالش را در بغل گرفت و نزد عايشه آمد و فرمود: عايشه ! ببين اين بچه شبيه من است !
عايشه گويد: من از روى حسد گفتم : نه نمى بينم كه شباهتى به شما داشته باشد!! منظور عايشه تهمت زدن به مادر او ((ماريه ))، هووى خود بود، چون خود وى مى گويد: حالتى كه در اين هنگام به هر زنى دست مى دهد،بر من عارض شد.
ولى خداوند، ابراهيم و مادرش ماريه را به دست اميرالمؤ منين على - عليه السّلام - از اين اتهام تبرئه كرد.
حاكم نيشابورى داستان آن را در حديث صحيح مستدرك و ذهبى در تلخيص به نقل از خود عايشه آورده اند. به جلد چهارم مستدرك و تلخيص آن ، صفحه 39 مراجعه نمائيد و تعجب كنيد!
+ نوشته شده در یکشنبه دهم آذر ۱۳۸۷ ساعت 6:40 توسط روح الله عظامی
|