68 - مسامحه عمر نسبت به معاويه
عمر معاويه را به حكومت شام فرستاد و او را آزاد گذاشت تا هر جنايتى را مى خواهد مرتكب شود! و با وى بر خلاف سيرت خود - كه سختگيرى نسبت به عمّال و حكّام خود بود - عمل كرد. او مى ديد كه معاويه در شام با هيأ ت شاهان ساسانى و وضعى كه بر خلاف سرشت عمر بود و اسلام از آن بيزارى مى جست ، حكومت مى كرد.
با وصف حال ، در برابر اين وضع ، به او گفت : من نه به تو امر مى كنم و نه نهى مى نمايم ! و بدينگونه افسار او را رها كرد تا هر طور مى خواهد بچرد. و دست به هر عملى بزند و هيچ مانع و رادعى هم در كارش ‍ نباشد!
نتيجه اين ميدان دادن به معاويه و لجام گسيختگى و سركشيهاى وى ، در صفّين - كه بر ضد اميرالمؤ منين قيام كرد - و بعدها در ساباط با اعمالى كه نسبت به نواده عاليقدر پيامبر امام مجتبى - عليه السّلام - نشان داد، آشكار گشت .
با تثبيت معاويه در حكومت شام و آزاد گزاردن وى و سركشيهاى او، بنى اميّه دست تعرض به جان ومال مسلمين زدند و دين خدا را به بازى گرفتند. ((فَاِنّا للّهِ وَ اِنّا اِلَيْهِ راجِعُون ! وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا اَىَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ!))(557) .

557- سوره شعراء، آيه 227.