اکنون پرسش اين است:

اگر پيامبر گرامي از ساختن بنا بر روي قبر نهي کرده بود، چگونه جسد او را در زير سقف دفن کرده و قبرش را به حالتي درآورند که داراي بنا گرديد؟!

 خنده‏آورتر، گفتار برخي از نويسندگان جامد و خشک برخي از وهابيها است که مي‏گويد: آنچه حرام است، همان «ايجاد بنا» بر قبر است، نه دفن جسد زير بنا! و پيامبر را زير بنا به خاک سپردند، نه اين که بر قبرش بنا بسازند.[1] .

چنين تفسيري جز توجيه يک واقعيت خارجي (دفن جسد پيامبر زير بنا) انگيزه ديگري ندارد و اگر وهابيان با چنين واقعيت روبرو نبودند، به تحريم هر دو، حکم مي‏کردند!

حال از وهّابي مي‏پرسيم:

آيا تنها اصل ايجاد و احداثِ بنا بر قبر ميت حرام است و اگر کسي، با اين اصل مخالفت نمود و بنايي ايجاد کرد ديگر ابقاي آن حرام نيست؟

يا اين که بنا از جهت «ايجاد» و «بقا» حرام است؟

بنا بر صورت نخست (که ايجاد بنا حرام و ابقاي آن حرام نباشد) مي‏پرسيم: چرا حکومت سعودي به قهر و زور، آثار رسالت و بيوت خاندان پيامبر و قباب صحابه و فرزندان او را نابود کرد در صورتي که فقط احداث بنا حرام بود نه ابقاي آن. و گذشته از اين، اين فرض بر خلاف فتاواي وهابيه؛ مانند ابن قيم و ابن تيميه است. اولي (ابن قيم) مي‏گويد:

«ويران کردن بناهايي که روي قبور ساخته‏اند واجب است و ابقا و نگهداري آنها، پس از توانايي بر ويران کردن آنها يک روز هم جايز نيست!»

با اين «بيان» و با آن «عمل»! هرگز صحيح نيست که وهابي بخش نخست از پرسش را برگزيند بلکه ناگزير بايد شق دوم را بپذيرد و بگويد: بنا نهادن بر قبر، در هر دو حالت (ايجاد و ابقا) حرام است.

در اين هنگام است که اين پرسش مطرح مي‏شود: چرا مسلمانان، جسد مطهر پيامبر را در زير سقف دفن کردند؟ گرچه بنايي برايش نساختند، اما کاري کردند که قبر پيامبر داراي بنا و ساختمان گردد.

تنها راه براي فرار وهابيان اين است که به خاطر توجيه عمل خارجي مسلمين، بگويد:

«ابقايي حرام است که احداث آن بر روي قبر باشد و اگر به هنگام احداث ساختمان، قبري در کار نباشد، ابقاي آن، هر چند به صورت بنا بر قبر باشد، حرام نيست. و چنين تفکيکي جز توجيه يک واقعيت خارجي (عمل مسلمين) نيست.»

1)ریاض الجنه ص 269 نگارش مقبل بن الهادی چاپ کویت