همسران پيامبر از اهل بيتند
همسران پيامبر از اهل بيتند
گاهي گفته ميشود که مقصود آيه، همسران پيامبرصلي الله عليه وآله است يا آنکه آنان مشمول آيه شريفهاند و براي اين ادعا به قرايني تمسّک کردهاند.
>قرينه سياق
>مقصود از بيت، محل سکونت است
>حديث ام سلمه
>ديدگاه عکرمه، مقاتل و عروة بن زبير
>تهمت به ابن عباس
>قياس به نظاير
قرينه سياق
آنان ميگويند: آيه تطهير از آنجا که در سياق آيات مربوط به همسران پيامبرصلي الله عليه وآله است، مقصود از آن، زنان پيامبرصلي الله عليه وآله يا پنج تن، همراه زنان پيامبرصلي الله عليه وآله است.
پاسخ:
اوّلاً: نهايت دلالت سياق بر يک مطلبي فقط در حدّ ظهور است؛ از جمله ظهور آيه تطهير در همسران پيامبر و اين ظهور هرگز نميتواند باروايات صحيحه و متواتره در نزول آيه در حقّ پنج تن از اهل بيتعليهم السلام که نصّ است مقابله کند. در اصول به اثبات رسيده که هر گاه بين نصّ و ظاهر اختلاف شد، نصّ بر ظاهر مقدم است.
ثانياً: اگر آيه مخصوصِ همسران پيامبرصلي الله عليه وآله است بايد ضمير در آن، همانند صدر آيه، مؤنث باشد، درحالي که مذکر آورده شده است.
اگر کسي بگويد: مذکر آوردن ضمير جمع، از باب تغليب است در جواب گوييم: تغليب در صورتي جايز است که خصوصيت احراز نگردد، در حالي که ميدانيم روايات، آيه تطهير را مخصوص پنج تن نموده است.
وانگهي آيات قرآن و روايات صريح است در عتاب و سرزنش و تهديد همسران پيامبرصلي الله عليه وآله و اين با عصمت سازگاري ندارد.
ثالثاً: گاهي در کلام بليغ، جملهاي معترضه واقع ميشود که از جمله قبل و بعد از آن اجنبي است. آيه تطهير نيز از اين قبيل است که به جهاتي در بين آيات همسران پيامبرصلي الله عليه وآله واقع شده است؛ همانگونه که خداوند متعال ميفرمايد: (إِنَّهُ مِنْ کَيْدِکُنَّ إِنَّ کَيْدَکُنَّ عَظِيمٌ، يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هذا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِکِ...)؛ [1] «همانا مکر زنان بسيار بزرگ است... اي يوسف! از اين [پيشامد] روي بگردان و تو [اي زن] براي گناه خود آمرزش بخواه....» در اين آيات: (يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هذا) بين (وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِکِ)و (إِنَّ کَيْدَکُنَّ عَظِيمٌ) فاصله شده است، در حالي که ربطي به ماقبل و مابعد ندارد.
رابعاً: به اتفاق مفسّران، قرآن بر حسب ترتيب نزول جمعآوري نشده است. چه بسيار آيات مکّي که در بين آيات مدني قرار گرفته و چه بسيار که برعکس شده است.
خامساً: اطلاق لفظ «اهلالبيت» بر همسران مورد نزاع است. برخي معتقدند که اهل بر همسر اطلاق نميشود.
زبيدي ميگويد: مجاز است که کلمه اهل را بر همسر اطلاق نماييم. [2] اين مطلب با تأمّل در ماده اهل صحيح است؛ زيرا اهل از آل است و «آلَ» در لغت به معناي رَجَعَ آمده و «آل شخص» بر کساني اطلاق ميشود که حقيقتاً به آن شخص رجوع دارند و اين تنها شامل اقوام نسبي ميشود نه سببي.
سيوطي در جامع الصغير از پيامبرصلي الله عليه وآله نقل ميکند که خطاب به فاطمهعليها السلام فرمود: «اولين کسي که از اهلم به من ملحق ميشود، تويي اي فاطمه! و اولين کسي که از همسرانم به من ملحق ميگردد، زينب است.» [3] .
در اينجا پيامبرصلي الله عليه وآله بين اهل و همسران فاصله و جدايي انداخته است و معلوم ميشود که ازواج داخل در اهل نيستند. از همين رو ميبينيم که برخي از همسران؛ از قبيل امسلمه، عايشه و زينب از پيامبرصلي الله عليه وآله سؤال ميکنند که آيا ما جزء اهلبيتعليهم السلام هستيم يا خير؟ اين سؤال خود دليل بر اين است که از حيث وضع لغوي، همسر داخل در لفظ اهلبيتعليهم السلام يا اهل نيست. آنان حکماً ميخواستند خود را داخل در اهلبيتعليهم السلام کنند.
مسلم در صحيح، «باب فضايل عليعليه السلام» نقل ميکند: از زيد بن ارقم درباره اهلبيتعليهم السلام سؤال شد که آيا شامل همسران نيز ميشود؟ او پاسخ داد: قسم به خدا! هرگز. زيرا ممکن است شوهر پس از مدتي زندگي با همسرش او را طلاق دهد و او به قوم و پدرش مراجعت کند. [4] .
سادساً: برخي از روايات به طور صريح اهلبيتعليهم السلام را منحصر در پنج نفر دانستهاند، همانگونه که به برخي از آنان اشاره شد.
سابعاً: در برخي از روايات، پيامبرصلي الله عليه وآله به صراحت همسرانش را از اهل بيت خارج نموده است که به بعضي از آنان اشاره شد. [5] .
[1] سوره يوسف، آيات 28 و....
[2] تاج العروس، ج 7، ص 217.
[3] جامع الصغير، ج 1، ص 168، ح 2832.
[4] صحيح مسلم، ج 4، ص 1873.
[5] صحيحترمذي، ج5،ص351؛درّالمنثور،ج5،ص198؛مستدرکحاکم،ج2،ص416؛مسنداحمد، ج6،ص292.
مقصود از بيت، محل سکونت است
برخي نيز براي تعميم آيه بر زنان پيامبرصلي الله عليه وآله ميگويند: مراد از بيت در آيه، مساکن همسران پيامبرصلي الله عليه وآله است، پس مقصود از اهلبيتعليهم السلام يا خصوص همسران است و يا همسران را نيز شامل ميگردد.
پاسخ:
اوّلاً: مقصود از بيت، ممکن است بيت نبوّت باشد به قرينه قول خداوند متعال: (فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْکَرَ فِيهَا اسْمُهُ...)؛ [1] «در خانههايي که خداوند رخصت داده که [قدر و منزلت] آنها رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود....»
ابن مردويه از انس بن مالک و بريده نقل ميکند: بعد از آنکه رسول خداصلي الله عليه وآله آيه فوق را خواند، شخصي عرض کرد: اي رسول خدا! اين بيوت کدامين هستند؟ پيامبرصلي الله عليه وآله فرمود: بيوت انبيا.... [2] .
همچنين امکان دارد که مقصود از بيت، بيتاللَّه الحرام باشد؛ همانگونه که خداوند متعال ميفرمايد: (إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَکَّةَ مُبارَکاً)؛ [3] «همانا نخستين خانهاي که براي [عبادت] مردم بناشده، همان مکه مبارک است.» از همين رو در دعاي ندبه ملاحظه ميکنيم که بعد از نقل آيه فوق، آيه تطهير را ذکر ميکند و ميفرمايد: «(أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَهُديً لِلْعالَمِينَ، فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً) وقلت: (إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً).» [4] و معلوم است که هر کس صلاحيت ندارد اهل بيت نبوّت يا بيت اللَّه الحرام باشد.
ثانياً: کلمه اهلبيتعليهم السلام در آيه تطهير به صورت مفرد با «الف و لام» آمده است و اگر مراد بيت سکونت بود، بايد به صورت جمع ميآمد؛ همانگونه که در صدر آيه به صورت جمع آمده است: (وَقَرْنَ فِي بُيُوتِکُنَّ).
محدوديت از حيث مصداق
با مراجعه به قراين موجود پي ميبريم مقصود از اهلبيتعليهم السلام در آيه تطهير، افراد مخصوصي است که همان پنج تن آل عبا و کسايند؛ قراين عبارتند از:
الف) «الف و لام» عهد در «البيت» که مراد از آن کسانياند که وقت نزول آيه در حجره بودند.
ب) اراده تکويني، نه تشريعي و اين نوع اراده، شامل همه افراد نميشود، بلکه تنها برخي از افراد را به دليل خاصي در بر ميگيرد.
ج) اهلبيتعليهم السلام در کلمات پيامبرصلي الله عليه وآله بر همين پنج تن اطلاق شده است؛ همانگونه که در مورد آيه مباهله فرمود: «اللّهمّ هؤلآء أهلي.»
د) پيامبرصلي الله عليه وآله در عمل نيز مصداق آيه را به افرادي خاص و معين محدود ميکند، لذا تا مدّتي هنگام صبح که به مسجد ميرفت در گذر از خانه فاطمهعليها السلام آيه تطهير را بر آنان قرائت ميکرد.
ابوالحمراء ميگويد: تا هشت ماه ديدم که رسول خداصلي الله عليه وآله صبح هنگام که براي نماز به مسجد ميرفت، از کنار خانه عليعليه السلام عبور ميکرد و دستش را بر دو طرف دربخانه ميگذاشت و ميفرمود: نماز، نماز (إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً). [1] .
ه) پيامبرصلي الله عليه وآله پارچهاي را که بر تن داشتند، روي اهلبيتعليهم السلام خود، که فاطمه و علي و حسن و حسينعليهم السلام بودند، انداختند [2] و اين خود دلالت بر محدوديت مصداق در کلمه اهلبيتعليهم السلام دارد.
و) در آيه شريفه تطهير، ضمير به صورت مذکّر آورده شده است تا کسي خيال نکند که آيه مربوط به همسران پيامبرصلي الله عليه وآله است.
ز) به طور قطع همسران پيامبرصلي الله عليه وآله معصوم نبودند، در حالي که از آيه شريفه، عصمت اهلبيتعليهم السلام استفاده ميشود، پس مقصود از اهلبيتعليهم السلام در آيه، همسران پيامبرصلي الله عليه وآله نيست.
[1] درّ المنثور، ج 5، ص 199.
[2] صحيح مسلم، ج 7، ص 130.
حديث ام سلمه
برخي نيز براي داخل کردن همسران پيامبرصلي الله عليه وآله در آيه تطهير به حديث امّسلمه تمسّک کردهاند؛
حاکم به سند خود از امّسلمه نقل ميکند که فرمود: آيه تطهير در خانه من نازل شد؛ آنگاه رسولخداصلي الله عليه وآله به دنبال فاطمه و علي و حسن و حسين فرستاد و فرمود: اينان اهلبيتعليهم السلام من هستند. امسلمه ميگويد: عرضکردم: اي رسول خدا! آيا من نيز از اهلبيتم؟ فرمود: آري! اگر خدا بخواهد. [1] .
همچنين طبري به سندش از امسلمه نقل ميکند که فرمود: رسول خداصلي الله عليه وآله علي و فاطمه و حسن و حسين را جمع نمود و آنها را زير پارچهاي قرار داد؛ آنگاه عرض کرد: پروردگارا! اينها اهل من هستند.
امّسلمه ميگويد: عرض کردم: اي رسول خدا! مرا از آنان قرار ده. فرمود: تو از اهل مني. [2] .
پاسخ: اوّلاً: روايت از حيث سند ضعيف است؛ زيرا اين مضمون از امسلمه در دو سند وارد شده است: در طريق اوّل - سند حاکم نيشابوري - عبداللَّه بن عبداللَّه وجود دارد که عده زيادي او را تضعيف کرده و مورد طعن قرار دادهاند. ابن معين ميگويد: حديثش نزد من ضعيف است. ابوحاتم ميگويد: حديثش نوشته ميشود، ولي به آن احتجاج نميشود. ابنعدي ميگويد: برخي از رواياتي که نقل ميکند منکر است، لذا از او متابعت نميشود. [3] .
همچنين در سندش شريک بن عبداللَّه وجود دارد که در حقّ او جرح و تعديل رسيده است، در صورتي که اگر جرح به جهت حسد يا دشمني يا مخالفت در مذهب نباشد، مقدم بر تعديل است. و در مورد شريک بن عبداللَّه از اين قبيل است. [4] .
طريق دوم: معروف به طريق ابن المغازلي است و غير از شريک بن عبداللَّه، انس بن عياض ليثي نيز در طريق آن قرار گرفته است که او نيز از جرح سالم نمانده است. اگرچه برخي او را تعديل نمودهاند، و لذا وضعيت او همانند شريک بن عبداللَّه است.
ثانياً: حديث امّسلمه همانند گفتار پيامبرصلي الله عليه وآله است که فرمود: «سلمان از ما اهلبيتعليهم السلام است.» يعني سلمان به جهت ايمان به ما و متابعت از دستورات ما، گويا از ما اهلبيتعليهم السلام است.
ثالثاً: اين دو روايت، با روايات از خود امّسلمه و ديگر همسران پيامبرصلي الله عليه وآله معارض است:
در روايتي امّسلمه ميگويد: «آيا من از اهلبيتم؟ پيامبرصلي الله عليه وآله در جواب ميفرمايد: راه تو به سوي خير است، تو از همسران پيامبري.» [5] .
در حديث ديگر امّسلمه عرض ميکند: بار خدايا! مرا نيز با آنها قرارده، پيامبرصلي الله عليه وآله ميفرمايد: تو در جايگاه خودت هستي، تو بر خيري. [6] .
حضرت در روايتي ديگر، همسرش زينب را از داخل شدن در کساء منع کرد و فرمود: تو در جاي خود ميباشي، تو بر خيري - ان شاء اللَّه تعالي -. [7] .
بنابر روايتي ديگر عايشه را نيز از داخل شدن در کساء منع کرد. [8] .
در روايتي ديگر آمده است: عايشه خود را از مصداق اهلبيتعليهم السلام خارج نموده است. مجمع ميگويد: با مادرم بر عايشه وارد شديم. مادرم از وي سؤال کرد: چرا در روز جمل بر عليعليه السلام خروج کردي؟
عايشه گفت: اين تقدير الهي بود؛ آنگاه درباره عليعليه السلام پرسيد: عايشه گفت: از من درباره محبوبترين فرد نزد خدا و همسر بهترين افراد نزد رسول خدا سؤال ميکني؟ رسول خدا را ديدم که روي علي و فاطمه و حسن و حسين پارچهاي انداخته و آنان را در زير آن جمع کرده بود؛ آنگاه فرمود: بار خدايا! اينان اهلبيتعليهم السلام من هستند، پس پليدي را از آنان دور کن و پاکشان گردان. سپس عرض کردم: اي رسول خدا! آيا من از اهل توام؟ فرمود: دور شو، تو بر خيري. [9] .
به تعبير برخي از علماي اهل سنّت در توجيه حديث امسلمه: «اين دو روايت مخالف با روايات متواتر است که ام سلمه و ديگر همسران پيامبرصلي الله عليه وآله را از شمول آيه تطهير خارج ميکند.» [10] .
[1] مستدرک حاکم، ج 2، ص 416.
[2] جامع البيان، ج 22، ص 8.
[3] ر.ک: تهذيب التهذيب، ج 6، ص 187؛ ميزان الاعتدال، ج 2، ص 572؛ الجرح و التعديل، ج 5، ص 254.
[4] ر.ک: تهذيب التهذيب، ج 4، ص 296؛ ميزان الاعتدال، ج 2، ص 269؛ الضعفاء و المتروکين، ج 2، ص 40.
[5] شواهد التنزيل، ج 2، ص 62.
[6] مستدرک حاکم، ج 2، ص 416.
[7] اسباب النزول، واحدي، ص 203..
[8] صواعق المحرقه، ص 143؛ مسند احمد، ج 6، ص 292.
[9] سنن بيهقي، ج 5، ص 112، ح 8409.
[10] مشکلالآثار، ج 1، ص 333.
ديدگاه عکرمه، مقاتل و عروة بن زبير
برخي نيز براي اختصاص دادن آيه به همسران پيامبرصلي الله عليه وآله به قول اين سه نفر استدلال کردهاند که آيه تنها در شأن همسران پيامبرصلي الله عليه وآله است. [1] .
عکرمه و مقاتل در اين ادعا مبالغه ميکردند به حدّي که حتي عکرمه در بازارها فرياد ميزد: من حاضرم در ادعاي خود مباهله کنم. او خطاب به مردم ميگفت: عقيدهاي که داريد صحيح نيست، اين آيه تنها در شأن همسران پيامبرصلي الله عليه وآله است. [2] .
از اين تعبير استفاده ميشود، رأي عموم مردم در عصر عکرمه اين بوده که مصداق اهلبيتعليهم السلام فقط پنج تن هستند.
پاسخ:
در مخالفت اين سه نفر با نظر عموم مردم، هيچ جاي تعجب نيست؛ زيرا اين سه نفر از سردمداران دعوت مردم به دشمني با اميرالمؤمنينعليه السلام هستند. [3] .
عکرمه کسي است که در دين مردم گمراه بود و ذهبي او را از خوارج برشمرده است. وي در دروغگويي به حدّي رسيده بود که حتّي به استاد خود ابن عباس دروغ ميبست؛ تا اينکه دروغ او ضرب المثل شد. ابن سيرين، يحيي بن معين و مالک او را کذّاب توصيف کردهاند. ابن ذويب او را غيرثقه معرفي کرده و مالک، نقلِ روايت از او را حرام کرده و مسلم بن حجاج از روايات او اعراض نموده است.
سرانجامِ وي، به جايي رسيد که مردم از شدت تنفر جنازهاش را رها کرده و در دفنش شرکت نکردند؛ تا اينکه چهار نفر را اجير کردند تا جنازهاش را دفن کنند.
مقاتل نيز همانند عکرمه است. دارقطني، عقيلي و ذهبي او را از ضعيفان به حساب آوردهاند. ذهبي ميگويد: رجاليين در تضعيف او اجماع کردهاند. [4] جوزاني ميگويد: مقاتل کذّابي جسور بود.
سرّ جعل اين روايت از عکرمه و مقاتل روشن است؛ زيرا اين دو از خوارج بودند؛ کساني که به صراحت و به صورت آشکار با عليعليه السلام جنگيدند. حال اگر آيه را در شأن امام عليعليه السلام بدانند، بايد عمل بزرگان خود را در جنگ نهروان باطل بپندارند. از همين رو درصدد برآمدند آيه تطهير را که دلالت بر عصمت دارد از امام عليعليه السلام منصرف سازند.
وجه ديگر اينکه: خوارج در مذهبشان جعل حديث را براي تأييد مذهب جايز ميدانند و اين مورد از همين قبيل است.
عروة بن زبير کسي است که درصدد جعل فضايل در شأن خالهاش عايشه است. او کسي بود که بغض شديدي نسبت به عليعليه السلام داشت، به حدّي که هرگاه نام آن حضرت نزد او برده ميشد، او را سبّ ميکرد. [5] اسکافي او را از جمله تابعيني ميداند که اخبار قبيحي در مذمّت عليعليه السلام وضع کرده است. [6] .
[1] فتح القدير، ج 4، ص 279.
[2] درّ المنثور، ج 5، ص 198؛ تفسير ابنکثير، ج 3، ص 415.
[3] ر.ک: طبقات ابن سعد، ج 5، ص 287؛ تهذيب الکمال، ج 20، ص 264؛ سير اعلام النبلاء، ج 5، ص 9؛ تهذيب التهذيب، ج 7، ص 263.
[4] سير اعلام النبلاء، ج 7، ص 201.
[5] شرح ابن ابيالحديد، ج 4، ص 102.
[6] شرح ابن ابيالحديد، ج 4، ص 63.
تهمت به ابن عباس
واحدي به سند خود از ابن عباس نقل ميکند که آيه تطهير در شأن همسران پيامبرصلي الله عليه وآله نازل شده است. [1] .
پاسخ:
اوّلاً: در رجالِ اين حديث، افرادي مجهول و ضعيف وجود دارد که از آن جمله است: ابويحيي عبدالحميد بن عبدالرحمن که متّهم به خطا در روايت است. [2] .
نسائي او را قوي ندانسته و ابنسعد و احمد بن حنبل او را تضعيف کرده است. [3] از ديگر رجالِ حديث، خصيف است که احمد بن حنبل و يحيي بن سعيد او را تضعيف کرده و روايتش را حجّت نميدانند. ابوحاتم ميگويد: او کسي است که احاديث را به گفتار و آرا خلط کرده است. ابن معين ميگويد: ما از حديث خصيف حذر ميکنيم. [4] .
ثانياً: رواياتي صحيح السند از ابن عباس نقل شده که ميگويد: آيه تطهير در شأن اصحاب کسا است.
[1] اسباب النزول، ص 239.
[2] تقريب التهذيب، ج 1، ص 469.
[3] تهذيب التهذيب، ج 6، ص 120.
[4] تهذيب التهذيب، ج 3، ص 143.
قياس به نظاير
ابنتيميه ميگويد: تعبير «اهلبيت» در قرآن کنايه از زوجه است، لذا در خطاب ملائکه به همسر ابراهيمعليه السلام ميخوانيم: (أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ عَلَيْکُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ). همچنين خداوند در مورد حضرت موسيعليه السلام ميفرمايد: (فَقالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّي آنَسْتُ ناراً) اگر همسر ابراهيم و موسي از جمله اهل پيامبرعليه السلام هستند، چگونه همسران پيامبرصلي الله عليه وآله از اهلبيت او نباشند؟
پاسخ:
اوّلاً: در آيه اوّل و دوّم مقصود همسر ابراهيم و موسي نيست، لذا در هر دو مورد به صيغه جمع مذکر آمده است. در آيه اوّل آمده است: (عَلَيْکُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ)و در آيه دوّم ميفرمايد: (لِأَهْلِهِ امْکُثُوا). پس قطعاً، آن گونه که ابنتيميه ادعا ميکند، خصوص همسران نيستند.
ثانياً: همانگونه که از کلمات علماي لغت وفهم همسران پيامبرصلي الله عليه وآله و روايات ديگر استفاده شد، اهل يا اهلبيتعليهم السلام حقيقتاً شامل همسران نميشود، مگر با مجازيّت، و در مورد اين آيه که شامل همسران است، از همين قبيل است.
ثالثاً: مورد آيه تطهير با اين دو آيه فرق ميکند؛ زيرا رواياتي به حدّ تواتر از پيامبرصلي الله عليه وآله وارد شده که مقصود از اهلبيتعليهم السلام در آيه تطهير تنها اصحابکسا هستند.