مقصود از من عنده علم الکتاب و پاسخ به سوالات
مقصود از من عنده علم الکتاب
با قطع نظر از ظاهر آيه که ظهور در افراد معصوم دارد، با مراجعه به روايات تفسيري اهل سنّت و شيعه که در ذيل آيه مورد بحث وارد شده نيز پي ميبريم که مقصود از (مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ) اهل بيت عصمت و طهارت و در رأس آنان علي بن ابي طالبعليهم السلام است.
اينک روايات شيعه و اهل سنّت را مورد بررسي قرار ميدهيم:
>روايات اهل بيت
>روايات عامه
روايات اهل بيت
1 - کلينيرحمه الله به سند صحيح از بريد بن معاويه نقل کرده که گفت: از امام باقرعليه السلام درباره آيه (قُلْ کَفي بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَکُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ)سؤال کردم؟ حضرت فرمود: تنها ما را قصد کرده است و علي اوّل و افضل ما و بهترين ما بعد از پيامبرصلي الله عليه وآله است. [1] .
2 - او همچنين به سندش از سدير نقل کرده که گفت: من و ابوبصير و يحيي بزاز و داوود بن کثير در مجلس امام صادقعليه السلام بوديم که حضرت در حالي که غضبناک بود بر ما وارد شد و هنگامي که در جايگاه خود نشست فرمود: «... اي سدير! آيا در آنچه از کتاب خداوند - عزّ وجلّ - خواندهاي اين آيه را يافتهاي: (قُلْ کَفي بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَکُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ)؟ گفت: عرض کردم: فدايت گردم! اين آيه را خواندهام. حضرت فرمود: آيا کسي که نزد او علم کتاب است تمام آن نزد او است يا بعض آن؟ عرض کردم: خير، بلکه علم به تمام کتاب نزد او است. آنگاه حضرت اشاره به سينه خود کرد و فرمود: به خدا سوگند! علم تمام کتاب نزد ما است، به خدا سوگند! علم تمام کتاب نزد ما است. [2] .
3 - طبرسيرحمه الله نقل کرده که مردي از علي بن ابي طالبعليه السلام از برترين منقبتي که براي او است سؤال کرد؟ حضرت اين آيه را قرائت کرد و فرمود: تنها ما را قصد کرده از جمله (مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ). [3] .
4 - فيض کاشاني از «المجالس» از پيامبرصلي الله عليه وآله نقل کرده که هنگام سؤال از حضرت درباره اين آيه فرمود: آن برادرم علي بن ابي طالبعليه السلام است. [4] .
5 - علي بن ابراهيم قمي از اميرالمؤمنينعليه السلام نقل کرده که فرمود: «آگاه باشيد! همانا علمي که آدم آن را از آسمان بر زمين فرود آورد و جميع آنچه به آن، پيامبران تا خاتم النبيين فضيلت داده شدند، نزد عترت خاتم پيامبران است.» [5] .
[1] اصول کافي، ج 1، ص 225، ح 6.
[2] اصول کافي، ج 1، ص 257، ح 3.
[3] الاحتجاج، ج 1، ص 232.
[4] الصافي، ج 3، ص 77.
[5] تفسير قمي، ج 1، ص 367.
روايات عامه
1 - ابن مغازلي شافعي به سند خود از عبداللَّه بن عطاء نقل کرده که گفت: نزد ابي جعفر نشسته بودم که ناگهان فرزند عبداللَّه بن سلام از جلوي حضرت عبور کرد. عرض کردم: خداوند مرا فدايت گرداند، اين فرزند کسي است که نزد او علم کتاب است؟ حضرت فرمود: خير، ولکن صاحب شما علي بن ابي طالبعليه السلام است، کسي که در شأن او آياتي از کتاب خداوند - عزّ وجلّ - نازل شده است: (وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ)، (أَفَمَنْ کانَ عَلي بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ)، (إِنَّما وَلِيُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا). [1] .
2 - حاکم حسکاني به سندش از ابوسعيد خدري نقل کرده که از رسول خداصلي الله عليه وآله درباه قول خداوند متعال: (وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ) سؤال کردم؟ حضرت فرمود: آن برادرم علي بن ابي طالب است. [2] .
[1] مناقب ابن مغازلي، ص 134.
[2] شواهد التنزيل، ج 1، ص 307 و 308.
پاسخ به سؤالات
در مورد تطبيق آيه بر حضرت عليعليه السلام سؤالاتي مطرح است که به آنها اشاره کرده و پاسخ ميدهيم:
سؤال 01
از آنجا که شهادت شاهد (مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ) بر نبوّت و ارسال پيامبر است، حال چگونه ميتواند او شاهد باشد در حالي که معناي آن اين است که شاهد هنگام اخبار به رسالت حضرت بايد حاضر بوده تا بتواند شهادت و گواهي به رسالت دهد؛ زيرا شهادت بايد از حس باشد، تا آن را تحمّل کرده و با اطمينان گواهي دهد.
پاسخ:
با بررسي تاريخ و روايات پي ميبريم که حضرت عليعليه السلام از ابتداي طفوليّت همراه پيامبرصلي الله عليه وآله بوده و براي مناجات با خداوند متعال، حضرت را همراهي کرده و به غار حراء ميرفته است.
حضرت عليعليه السلام در خطبهاي ميفرمايد: «... ولقد کنت أتّبعه اتّباع الفصيل أثر أمّه، يرفع لي في کلّ يوم من أخلاقه علماً، ويأمرني بالاقتدآء به. ولقد کان يجاور في کلّ سنة بحِرآء فأراه ولا يراه غيري ولم يجمع بيت واحد يومئذ في الإسلام غير رسول اللَّهصلي الله عليه وآله وخديجة وأنا ثالثهما. أري نور الوحي والرسالة وأشمّ ريح النبوّة. ولقد سمعت رنّة الشيطان حين نزل الوحي عليهصلي الله عليه وآله فقلت: يا رسول اللَّه! ما هذه الرنّة؟ فقال: هذا الشيطان قد آيس من عبادته. أنّک تسمع ما أسمع وتري ما أري إلّا أنّک لست بنبيّ ولکنّک لوزير وأنّک لعلي خير...»؛ [1] «... من در پي او بودم - در سفر و حضر - چنانکه بچّه شتري در پي مادر. هر روز براي من از اخلاقِ خود نشانهاي بر پا ميداشت و مرا به پيروي از آن ميگماشت. هر سال در «حراء» خلوت ميگزيد، من او را ميديدم و جز من کسي وي را نميديد. آن هنگام، اسلام در هيچ خانهاي جز خانهاي که رسول خدا و خديجه در آن بود، راه نيافته بود، من سوّمين آنان بودم، روشنايي وحي پيامبرصلي الله عليه وآله را ميديدم و بوي نبوّت را استشمام ميکردم. من هنگامي که وحي بر او فرود آمد، آواي شيطان را شنيدم، گفتم: اي فرستاده خدا! اين آوا چيست؟ فرمود: اين شيطان است و از اينکه او را نپرستيد نوميد و نگران است. همانا تو ميشنوي آنچه را من ميشنوم و ميبيني آنچه را من ميبينم، جز اينکه تو پيامبر نيستي و وزير هستي و به راه خير ميروي....»
[1] نهج البلاغه، خطبه 192.
سؤال 02
سؤال ديگري که مطرح است اينکه: چگونه گواهي و شهادت کسي که از متابعين پيامبر اکرمصلي الله عليه وآله است در ردّ کفّاري که در نبوّت آن حضرت شک دارند نزد آنان پذيرفته ميشود؟
پاسخ:
اوّلاً: آيه مورد بحث گويا اشاره به اين نکته دارد که اگر کافران، نبوّت پيامبر اسلامصلي الله عليه وآله را انکار ميکنند مشکلي ايجاد نميکند؛ زيرا خداوند و حضرت عليعليه السلام به نبوّت او گواهي ميدهند، و شهادت اين دو براي اثبات نبوّت آن حضرت و تأييد ايشان کافي است.
ثانياً: از آنجا که حضرت عليعليه السلام نزد عموم مردم جزيرة العرب شخصي شناخته شده به صدق و عدالت و راستي بوده و نيز در کعبه متولّد شده است، لذا نزد همه از قداست خاصي برخوردار بوده و متّهم به گواهي دروغ نبوده است.
ثالثاً: با مراجعه به تاريخ و روايات مشاهده نميکنيم که اين گواهي و شهادت مورد اعتراض و طعن از جانب کافران واقع شده باشد.