پاسخ به شبهات آیه سال سائل
پاسخ به شبهات
برخي از متعصّبين از علماي اهل سنّت، درصدد توجيه يا تکذيب اين حديث برآمدهاند. اينک به اين شبهات پرداخته و هر يک را مورد نقد و بررسي قرار خواهيم داد:
>سوره معارج مکي است
>خداوند با وجود پيامبر کسي را عذاب نخواهد کرد
>اگر چنين بود بايد معجزه ميشد
>مسلمان عذاب دنيوي نميشود
سوره معارج مکي است
ابن تيميه در يک سري از اشکالات خود بر اين حديث ميگويد: «سوره معارج که اين آيه در اول آن آمده است به اتفاق اهل علم مکّي است، در نتيجه نزول آن ده سال يا بيشتر قبل از واقعه غدير بوده است.» [1] .
پاسخ: اجماعي را که ابن تيميه ادعا کرده متيقّن از آن نزول مجموع سوره در مکه است نه مجموع آيات آن؛ زيرا ممکن است که خصوص اين آيه مدني باشد.
اگر کسي اشکال کند قاعده در اينکه سورهاي مکّي يا مدني است اين است که اولين آيه آن در کجا نازل شده باشد، و چون افتتاح سوره با آيه مدني است پس با مکّي بودن سوره سازگاري ندارد.
در جواب ميگوييم: اين ادعا خلاف واقع است زيرا چه بسيار مواردي که بر خلاف اين مطلب آمده است:
الف) سورهعنکبوت؛ تمام آيات آن مکّي است به جز ده آيه از اول آن. [2] .
ب) سورهکهف؛ تمام آياتآن مکّياست بجز هفتآيه ازاوّل آنکه مدنياست. [3] .
ج) سوره مطفّفين؛ تمام آيات آن مکي است به جز آيه اول آن. [4] .
د) سوره ليل؛ تمام آيات آن مکّي است به جز آيه اول آن. [5] .
ه) سوره مجادله؛ تمام آيات آن مدني است به جز ده آيه از اول آن. [6] .
و) سوره بلد؛ تمام آيات آن مدني است به جز آيه اول آن. [7] .
[1] منهاج السنة، ج 4، ص 31.
[2] جامع البيان، ج 20، ص 133؛ الجامع لأحکام القرآن، ج 13، ص 41.
[3] الجامع لأحکام القرآن، ج 10، ص 235؛ الاتقان، ج 1، ص 41.
[4] جامع البيان، ج 30، ص 91.
[5] الاتقان، ج 1، ص 47.
[6] ارشاد العقل السليم، ج 8، ص 215.
[7] الاتقان، ج 1، ص 47.
خداوند با وجود پيامبر کسي را عذاب نخواهد کرد
ابن تيميه نيز ميگويد: «اين آيه به سبب مطلبي است که مشرکان در مکه گفتهاند، و بعد از آن هم عذابي به خاطر آن نازل نشد؛ زيرا خداوند متعال ميفرمايد: (وَما کانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ وَما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ)؛ [1] «ولي [اي پيامبر!] تا تو در ميان آنها هستي، خداوند آنها را مجازات نخواهد کرد. و [نيز] تا استغفار ميکنند، خدا عذابشان نميکند.» [2] .
پاسخ: اوّلاً: منافاتي ندارد که عذاب خداوند در مکه بر مشرکان وارد نشده باشد ولي در اين مکان بر حارث نازل گشته باشد.
ثانياً: از برخي روايات استفاده ميشود که در عصر پيامبرصلي الله عليه وآله برخي از اشخاص مورد عذاب قرار گرفتند.
الف) مسلم در صحيح خود به سندش از ابن مسعود نقل ميکند که قريش نافرماني رسول خدا نمود و از قبول اسلام سرباز زد، پيامبرصلي الله عليه وآله در حقّ آنها نفرين کرد و به خداوند عرض کرد: «بار خدايا! همانند هفت سال يوسف بر آنان قحطي بفرست. در اين هنگام بود که خشکسالي شبه جزيره حجاز را فرا گرفت و کار به جايي رسيد که مردار ميخوردند. و از شدت گرسنگي و عطش، آسمان را همانند دود مشاهده ميکردند.... [3] .
ب) ابن عبدالبر نقل ميکند: پيامبرصلي الله عليه وآله هر گاه راه ميرفت به طرف راست و چپ مايل ميشد. حکم بن عاص آن حرکت را به جهت استهزاي حضرت انجام ميداد. پيامبرصلي الله عليه وآله روزي او را ديد که چنين کاري را انجام ميدهد، حضرت او را نفرين کرد که خدا کند که چنين شوي. از همان روز به حالتي مبتلا شد که هنگام راه رفتن بدنش ميلرزيد. [4] .
ج) بيهقي به سند خود از اسامة بن زيد نقل کرده که رسول خداصلي الله عليه وآله کسي را به محلّي فرستاد، او بر رسول خداصلي الله عليه وآله دروغ بست. حضرت او را نفرين کرد. او را مشاهده کردند که از دنيا رفته و شکمش پاره شده است. و هنگام دفن هر چه کردند او را خاک کنند، زمين او را قبول نکرد. [5] .
از اين قضايا و قصههاي ديگر استفاده ميشود که مقصود از عذابي که با وجود پيامبرصلي الله عليه وآله بلکه پيامبران از مردم برداشته ميشود، عذاب عمومي است نه عذاب خصوصي و مربوط به يک يا دو فرد، و اين مطلب موافق با مقتضاي حکمت است؛ زيرا گاهي ضرورت چنين اقتضايي را دارد.
[1] سوره انفال، آيه 33.
[2] منهاج السنة.
[3] صحيح مسلم، ج 5، ص 342، ح 39؛ صحيح بخاري، ج 4، ص 1730، ح 4416.
[4] الاستيعاب، قسم اول، ص 359.
[5] الخصائص الکبري، ج 2، ص 130.
اگر چنين بود بايد معجزه ميشد
ابن تيميه ميگويد: «اگر اين واقعه صحيح بود، بايد همانند قصه اصحاب فيل به عنوان معجزهاي در بين همه مردم پخش ميشد و همه آن را ميدانستند در حالي که چنين نيست.» [1] .
پاسخ: اوّلاً: قياس ابن تيميه؛ يعني قياس يک قضيه و واقعه فردي را به قصه اصحاب فيل، قياس مع الفارق است؛ زيرا در مورد قصه اصحاب فيل، حادثهاي عظيم و همگاني اتفاق افتاد و لذا خبر آن سريع بين مردم پخش شد، بر خلاف قصه حارث بن نعمان که قضيهاي فردي و در محدودهاي خاص بوده است.
ثانياً: از آنجا که اين قصّه از فضايل حضرت اميرعليه السلام به حساب ميآيد، لذا سعي مکتب خلفا در طول تاريخ در مخفي داشتن آن بوده است.
[1] منهاج السنة.
مسلمان عذاب دنيوي نميشود
ابن تيميه ميگويد: «از ظاهر کلمات حارث استفاده ميشود که او مسلمان بوده و به مبادي پنجگانه اسلامي اعتراف داشته است. و معلوم است که در دنيا خصوصاً در عصر پيامبرصلي الله عليه وآله کسي که مسلمان است عذاب نميشود.» [1] .
پاسخ: از حديث مذکور همانگونه که اسلام حارث استفاده ميشود، ارتداد او هم از آن حرفي که در آخر کلامش زده، استفاده ميشود و در حقيقت مشرک است. و لذا او استحقاق چنين عذابي را داشته است.
[1] منهاج السنة.