اجماع بر حقانيت ولايت ابوبکر
اجماع بر حقانيت ولايت ابوبکر
وي نيز ميگويد: «و اگر حديث قابل تأويل نباشد، لااقل اجماع بر حقانيت خلافت ابوبکر و دو نفر ديگر است و اين مفيد قطع به حقانيت خلافت اوست و ولايت عليّ را ابطال مينمايد؛ زيرا اجماع قطعي و مفاد خبر واحد ظنّي است و هيچ تعارضي بين ظنّي و قطعي نيست، و لذا بايد به قطعي عمل کرده و دليل ظني الغا شود. علاوه اينکه اعتباري به دليل ظنّي در مسأله ولايت نزد شيعه نيست».[1] .
پاسخ:
اولاً: ابن حجر چگونه ادّعاي اجماع بر خلافت آن سه نفر کرده در حالي که چنين اجماعي وجود نداشته است.
ثانياً: برفرض ثبوت اجماع از آنجا که جهت آن روشن است که با تهديد و تطميع بوده لذا از اعتبار ساقط است.
ثالثاً: چگونه حديث ولايت خبر واحد است در حالي که دهها نفر از علماي اهل سنت آن را نقل کردهاند.
رابعاً: اين حديث از چهارده نفر از صحابه نقل شده است. و ابن حجر در «الصواعق المحرقة» ادّعاي تواتر حديث (مروا ابابکر فليصلّ بالناس) را کرده با اعتراف به اينکه هشت نفر از صحابه از جمله عايشه و حفصه آن را نقل کردهاند، ولي حديث «ولايت» را با نقل چهارده نفر از صحابه حديث واحد ميداند!! بلکه ابن حزم در مسأله فروش آب در حديثي به مجرد روايت چهار نفر از صحابه، در آن ادّعاي تواتر کرده است.
خامساً: حديث «ولايت» که شيعه به آن استدلال ميکند قطعي است؛ خصوصاً اينکه به ادله ديگر تأييد ميشود.
[1] پيشين.