نقد ابن کثير

ابن کثير بعد از نقل حديث «دار» در صدد تضعيف آن به روايت ابن اسحاق برآمده است، به اين طريق که در سند آن ابومريم عبدالغفار بن قاسم است که به تعبير او شيعه کذّاب مي‏باشد. علي بن مديني او را متهم به جعل حديث کرده و ديگران نيز او را تضعيف نموده‏اند».[1] .

پاسخ:

اتهام راويان احاديثي که در آن نقل فضايل اهل بيت‏عليهم السلام است؛ خصوصاً رواياتي که دلالت بر خلافت امام علي‏عليه السلام دارد، و نسبت آن‏ها به جعل، امري عادي در بين اهل سنت؛ خصوصاً امثال ابن کثير است. اين کار حتي در ميان خودشان رواج داشته است که مجرد اين‏که يک راوي هم عقيده و هم مذهب او نبوده او را تضعيف نموده‏اند. شاهد اين مطلب اين است که ابن کثير در جايي ديگر از کتابش تصريح به وثاقت ابومريم کرده است.[2] .

و از جمله کساني که تصريح به وثاقت ابومريم کرده، شعبه است.[3] .

ابن عقده نيز از جمله کساني است که شهادت به وثاقت او داده است. او که از بزرگان محدثين مورد وثوق در قرن چهارم است، ابن عدي از او نقل مي‏کند که گفته: من از ابن عقده شنيدم که ابومريم را ستايش مي‏کرد و در مدح او از حدّ تجاوز نمود....[4] .

[1] البداية و النهاية، ج 3، ص 53.

[2] البداية و النهاية، ج 5، ص 288.

[3] لسان الميزان، ج 4، ص 42، رقم 123.

[4] همان، ص 43.