تصحيح اسانيد

رواياتي که دلالت بر نزول آيه «مودّت» در شأن اهل بيت‏عليهم السلام دارد به سه نوع تقسيم مي‏شود:

1 - برخي از سندها مورد اتفاق بر صحت آن است، مانند سند طاووس از سعيد بن جبير از ابن عباس است.

2 - برخي از روايات است که علماي اهل سنّت آن را با سند ذکر کرده و درباره چگونگي سند آن سکوت اختيار کرده‏اند، گرچه چاره‏اي ندارند جز آن‏که اعتراف به اعتبار آن نمايند، مثل خطبه امام حسن مجتبي‏عليه السلام بعد از شهادت پدرش، و سخن امام سجادعليه السلام در شام و....

3 - برخي از روايات را نيز نقل کرده، ولي سند آن را تضعيف نموده‏اند، البته با يک بررسي کلّي نسبت به کساني که در سند اين روايات تضعيف شده‏اند پي مي‏بريم که هيچ کدام آن‏ها قابل تضعيف نزد علماي رجال اهل سنّت نبوده، بلکه توثيق نيز شده‏اند. اينک به بررسي ترجمه هر يک از تضعيف شدگان مي‏پردازيم:

>يزيد بن ابي زياد

>حسين اشقر

>قيس بن ربيع

>حرب بن حسن طحان

 

يزيد بن ابي زياد

وي که از رجال کتب سته حديثي اهل سنّت است، [1]  يعقوب بن سفيان او را عادل و ثقه دانسته است. [2]  و اگر برخي او را مذمت کرده‏اند به جهت اين است که او از بزرگان شيعه به حساب مي‏آيد. [3]  و نيز از جمله کساني است که رواياتي را نقل کرده که در آن مذمت معاويه است. [4]  ولي اين را در جاي خود به اثبات رسانده‏ايم که هرگز شيعه بودن راوي نمي‏تواند سبب ضعف او گردد، همان‏گونه که ابن حجر در مقدمه «فتح الباري» به آن اشاره کرده است. [5] .

 [1] تهذيب الکمال، ج 32، ص 140.

[2] تهذيب التهذيب، ج 6، ص 288.

[3] تهذيب الکمال، ج 32، ص 138.

[4] مسند احمد، ج 4، ص 421؛ مجمع الزوائد، ج 8، ص 121.

[5] مقدمه فتح الباري، ص 398.

 

حسين اشقر

او که عبداللَّه حسين بن حسن اشقر فزاري کوفي است، از رجال نسائي در صحيحش به حساب مي‏آيد. نسائي کسي بوده که شرايط نقل خبر در صحيحش را از بخاري و مسلم سخت‏تر گرفته است. [1]  و نيز او کسي است که ائمه اهل سنّت؛ امثال احمد بن حنبل، ابن معين، خلاس، ابن سعد و ديگران از او روايت نقل کرده‏اند. [2] .

آري، نهايت چيزي که به او نسبت داده‏اند، تشيّع است، و اين‏که او بر ضدّ ابوبکر و عمر سخن مي‏گفته است. [3]  ولي اين جهت نمي‏تواند سبب تضعيف او گردد. لذا يحيي بن معين با آن‏که او را از شيعيان غالي معرفي کرده است، ولي هنگامي که از حديث او سؤال مي‏شود، مي‏گويد: باکي در آن نيست. از او سؤال مي‏شود که او راست‏گو است؟ در جواب مي‏گويد: آري، من از او حديث نوشتم. [4] .

[1] تذکرة الحفاظ، ج 2، ص 700.

[2] تهذيب التهذيب، ج 2، ص 291.

[3] تهذيب التهذيب، ج 2، ص 291.

[4] تهذيب التهذيب، ج 2، ص 291.

 

قيس بن ربيع

او که قيس بن ربيع اسدي، ابو محمّد کوفي است، از رجال ابوداوود و ترمذي و ابن ماجه به حساب مي‏آيد، [1]  که جماعت زيادي از ائمه حديث اهل سنّت در صحاح و غير صحاح از او حديث نقل کرده‏اند. [2]  قيس و ثوري و شعبه او را توثيق نموده‏اند. آري، تنها چيزي که هست او را نيز به تشيّع نسبت داده‏اند، [3]  ولي اين به تنهايي نمي‏تواند سبب تضعيف راوي گردد.

[1] تهذيب الکمال، ج 24، ص 25.

[2] تهذيب الکمال، ج 24، ص 27.

[3] ميزان الاعتدال، ج 3، ص 393.

 

حرب بن حسن طحان

در رابطه با او تنها کسي که کلامي نقل کرده هيثمي است، ولي با اين حال خودش او را توثيق کرده است. و نيز ابن حبّان او را در جمله ثقات آورده است. آري، او نيز به تشيّع نسبت داده شده و اگر قدحي درباره او و ديگران است به همين جهت مي‏باشد. [1]  و اين هم از نظر برخي افراد متعصب، بزرگ‏ترين تهمت و ضعف است.

[1] لسان الميزان، ج 2، ص 184.