کساني که به آيه تطهير استدلال کردهاند
کساني که به آيه تطهير استدلال کردهاند
عدهاي از صحابه و تابعين به آيه تطهير در شأن اصحاب کسا، پنجتن آلعبا تمسّک کردهاند که به برخي از آنان اشاره ميکنيم:
>حسن بن علي
>سعد بن ابي وقاص
>ابن عباس
>واثلة بن اصقع
>علي بن الحسين
>ام سلمه
حسن بن علي
حاکم نيشابوري در باب فضايل حسن بن علي نقل ميکند: حسن بن علي بعد از شهادت عليعليه السلام در خطبهاي فرمود: «اي مردم! هر کس مرا ميشناسد که ميشناسد، و هر کس نميشناسد، من حسن بن علي فرزند پيامبرصلي الله عليه وآله، فرزند وصيّ، فرزند بشير، فرزند نذير، فرزند دعوت کننده به سوي خدا به اذن او، فرزند چراغ نور دهنده و هدايتم. من از اهلبيتي هستم که جبرئيل بر ما نازل ميشد و از خانه ما به آسمانها باز ميگشت. من از اهلبيتي هستم که خداوند رجس و پليدي را از آنان دور کرده و پاکشان گردانيده است....» [1] .
[1] مستدرک حاکم، ج 3، ص 172.
سعد بن ابي وقاص
نسائي در خصايص از عامر بن سعد بن ابيوقّاص نقل ميکند: معاويه به پدرم سعد گفت: چرا ابوتراب را سبّ نميکني؟ پدرم در جواب گفت: سه فضيلت در حقّ علي شنيدهام که به خاطر آنها هرگز علي را سبّ نميکنم. اگر يکي از آنها براي من بود، نزد من بهتر از شتران قرمز موي بود... هنگامي که آيه (إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً) نازل شد، رسول خداصلي الله عليه وآله، علي و فاطمه و حسن و حسينعليهم السلام را دعوت نمود؛ آنگاه عرض کرد: بار خدايا! اينان اهلبيت من هستند. [1] .
[1] خصائص نسائي، ص 4.
ابن عباس
عمرو بن ميمون ميگويد: من در کنار ابن عباس نشسته بودم که عدهاي نزد ابن عباس آمده و به او گفتند: با ما ميآيي يا ما را در اينجا ميگذاري. ابن عباس گفت: بلکه با شما ميآيم. آن گروه با ابن عباس سخن گفتند و بعد از مدّتي ابن عباس، در حالي که آنان را نفرين مينمود، بازگشت و فرمود: اينان کسي را ناسزا ميگويند که خداوند به او ده خصلت عطا فرموده... پيامبرصلي الله عليه وآله پارچه خود را برگرفته و روي علي و فاطمه و حسن و حسين انداخت؛ آنگاه اين آيه را تلاوت نمود: (إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً). [1] .
[1] مسند احمد، ج 1، ص 331؛ خصائص نسائي، ص 11؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 119.
واثلة بن اصقع
شدّاد بن عبداللَّه قرشي دمشقي ميگويد: «نزد واثله نشسته بودم که عدهاي شروع به دشنام دادنِ علي کردند. آنگاه که از نزد او خارج شدند، واثله گفت: بنشين تا تو را از اين کسي که دشنام دادند، با خبر سازم. نزد رسول خداصلي الله عليه وآله بودم که علي و فاطمه و حسن و حسين وارد شدند، پيامبرصلي الله عليه وآله بر آنان کسائي انداخت و عرض کرد: بار خدايا! اينان اهلبيت من هستند. بار خدايا! رجس و پليدي را از آنان دور فرما و پاکشان گردان.» [1] .
[1] مسند احمد، ج 4، ص 107؛ مستدرک حاکم، ج 2، ص 416؛ مشکل الآثار، ج 1، ص 346؛ جامع البيان، ج 22، ص 6.
علي بن الحسين
خوارزمي حنفي نقل ميکند: بعد از آنکه امام سجادعليه السلام را با اسيران اهلبيتعليهم السلام به شام حرکت دادند، پيرمردي نزد امام سجادعليه السلام آمد و عرض کرد: سپاس خداوندي را که شما را کشت و بندگان خدا را از مردان شما راحت نمود و اميرالمؤمنين يزيد را بر شما مسلط ساخت. علي بن الحسينعليهما السلام به او فرمود: اي پيرمرد! آيا قرآن خواندهاي؟ عرض کرد: آري. فرمود: آيا اين آيه را خواندهاي: (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبي)؟ عرض کرد: آري. باز فرمود: آيا اين آيه را خواندهاي: (وَآتِ ذَا الْقُرْبي حَقَّهُ)؟ اين آيه را: (وَاعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ للَّهِِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبي) عرض کرد: آري. حضرت فرمود: به خدا سوگند! ما ذويالقربي در اين آياتيم. آيا اين آيه را تلاوت نمودهاي: (إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً)؟ عرض کرد: آري. فرمود: ما اهلبيتي هستيم که به اين آيه اختصاص داده شدهايم. [1] .
[1] مقتل خوارزمي، ج 2، ص 61؛ جامع البيان، ج 22، ص 7؛ تفسير ابن کثير، ج 3، ص 486؛ درّالمنثور، ج 5، ص 199.
ام سلمه
شهر بن حوشب ميگويد: هنگامي که خبر شهادت حسين بن علي به مدينه رسيد، از امسلمه، همسر رسول خداصلي الله عليه وآله شنيدم که فرمود: او را کشتند، خداوند آنان را بکشد... خدا آنان را لعنت کند. رسول خداصلي الله عليه وآله را ديدم که پارچه خيبري را رويِ علي و فاطمه و حسن و حسين کشيد؛ آنگاه عرض کرد: بارخدايا! اينان اهلبيتعليهم السلام من هستند، رجس و پليدي را از آنان دورساز و پاکشان گردان. [1] .
[1] مسند احمد، ج 6، ص 298؛ تفسير طبري، ج 22، ص 6؛ مشکل الآثار، ج 1، ص 335.