مقصود از صادقین و مصداق آن در آیه صادقین
مقصود از صادقين در آيه
در نگرش ابتدايي چنين به نظر ميرسد که مراد از «صادقين» راستگويان در گفتار است، ولي به نظر ميرسد که مقصود به آن معناي وسيع صدق است که تمام موارد استعمال آن را شامل ميشود و اين معنا مرادف با معناي «عصمت» است؛ زيرا:
اوّلاً: آنچه لازم است، راستگويي و پرهيز از دروغگويي است، امّا بودن با راستگويان يکي از واجبات شرع نيست، در حالي که بودن با صادقان در آيه مورد امر قرار گرفته و امر براي وجوب است.
ثانياً: جمله (کُونُوا مَعَ الصّادِقِينَ) در سياق جمله (اتَّقُوا اللَّهَ) قرار گرفته است که امر به تقواي الهي ميکند و اين امر براي وجوب بوده و تقوا نيز معنا و مفهومي عام دارد.
با توجه به گستره مفهوم صدق که در انحصار مقوله سخن و کلام نيست و قلمرو آن، انديشه، اخلاق، کردار و رفتار نيز هست، و با توجه به اينکه بودن با صادقين در آيه کريمه واجب شمرده شده است، به اين نتيجه ميرسيم که مقصود از بودن با صادقان، همراهي و معيّت جسماني نيست، بلکه همراهي در هر چيزي است که راستي و درستي در آن مطرح باشد.
مصداق صادقين در آيه
در مورد مصداق «صادقين» در آيه دو احتمال وجود دارد:
1 - اينکه مقصود از «صادقين» عموم مؤمنين است.
اين احتمال غير معقول به نظر ميرسد؛ خصوصاً آنکه پيامبرصلي الله عليه وآله فرمود: «کثرت عليّ الکذّابة...»؛ [1] «کساني که نسبت دروغ بر من ميبندند، زياد شده است.»
2 - مراد، برخي از مؤمنين است.
اين احتمال با وجدان و واقعيات خارجي سازگاري دارد. و مطابق آنچه گفته شد مقصود از «صدق» در آيه مورد نظر، صداقت در تمام امور به طور مطلق است. و اين معنا تنها بر افراد معصوم صادق ميباشد.
«صادقين» در آيه، همان حاملان وحي، خلفاي پيامبرصلي الله عليه وآله و امينان شرع و حاميان دين و امامان هدايتند، آن کساني که خداوند متعال هر گونه رجس و پليدي را از آنان دور کرده و پاک و مطهّرشان کرده است. و آنان جز دوازده معصوم پاک که اولشان حضرت عليعليه السلام و آخرشان حضرت مهديعليه السلام است، نميباشند.
علامه بهبهاني ميفرمايد: «دليل بر اينکه مقصود از «صادقين» در آيه کريمه - چنانکه در احاديث فريقين آمده - امامان معصومعليهم السلام است، اينکه: اگر مراد از «صدق» که در عنوان «صادقين» مأخوذ است، مطلق راستي بود که شامل هر مرتبهاي از آن ميباشد و «صادقين» هر کسي را که متّصف به صدق در هر مرتبهاي باشد، شامل ميشد ميبايست در آيه کريمه (وَکُونُوا مَعَ الصّادِقِينَ) به جاي (مع) (من) تعبير ميشد. و معناي آن اين بود که بر هر مسلمان لازم است از راستگويان باشد و از دروغ اجتناب ورزد. اينکه (مَعَ الصّادِقِينَ) تعبير شده، دلالت بر اين نکته دارد که مقصود از صدق مرتبه خاص و ويژهاي است، و مقصود از «صادقين» نيز گروه مخصوص و ممتازي است. مرتبه کامل صدق همان عصمت و طهارت است که با وجود آن، راستي و درستي در گفتار و کردار به طور کامل محقق ميشود.
اگر مقصود از «صادقين» غير از امامان معصوم بود، با فرض اينکه در ميان امت به نصّ آيه تطهير و اتفاق همه مسلمانان معصوم وجود دارد، لازمهاش آن بود که بر تمام انسانها حتّي امامان معصوم لازم باشد که از غير معصوم پيروي کنند، و اين عقلاً قبيح است، و اين مرتبه و مقام جز در خاندان پيامبرصلي الله عليه وآله وجود ندارد.
شاهد ديگر اينکه خداوند تمام مؤمنان را در اوّل آيه به تقوا و پرهيز از گناهان دعوت کرده و آنگاه آنان را به بودن با «صادقان» فرمان داده است، و بودن با آنان چيزي جز قرار گرفتن در قيد اطاعت آنان و پرهيز از مخالفت با آنان نيست، و امامت چيزي جز واجب بودن اطاعت امام بر مأمون نميباشد....» [2] .
فخر رازي ميگويد: «... خداوند در مرحله نخست مؤمنان را به تقوا امر فرموده است، و اين تمام کساني را که ممکن است متّقي نباشند، شامل ميشود. مخاطب به اين خطاب کساني هستند که جايز الخطا ميباشند. و آيه دلالت دارد بر اينکه اين گونه افراد لازم است هميشه با کسي باشند که معصوم از خطا است، تا آنان را از اشتباه جلوگيري کنند. اين مسأله شامل هر زمان ميشود و اختصاص به زمان پيامبرصلي الله عليه وآله ندارد....» [3] .
[1] صحيح بخاري، ح 1، ص 3، کتاب العلم.
[2] مصباح الهداية، ص 92 و 93.
[3] التفسير الکبير، ج 16، ص 220.
نقد کلام فخر رازي
فخر رازي گرچه با ما تا نصف راه آمده و دلالت آيه مورد بحث را بر لزوم اقتدا و پيروي و همراهي با افرادي معصوم پذيرفته، ولي «صادقين» در آيه را حمل بر مجموع امت کرده است. او ميگويد: «ما ميگوييم: معصوم، مجموع امت است ولي شما (شيعه) ميگوييد: معصوم يکي از امّت است. ما ميگوييم: قول دوم باطل است؛ زيرا خداوند متعال بر هر يک از مؤمنين واجب کرده تا همراه با صادقين باشند، اين در صورتي امکانپذير است که انسان به آن صادق علم داشته باشد که کيست، نه کسي که اصلاً او را نميشناسد. اگر انسان مأمور باشد به اينکه همراه با يک نفر که متّصف به صدق است باشد تکليف مالايطاق لازم ميآيد، که جايز نيست. ما به انساني که متّصف به صفت عصمت و علم است علم نداريم، اين مطلب به طور بديهي معلوم است. در نتيجه اينکه: آيه (وَکُونُوا مَعَ الصّادِقِينَ) امر به همراهي با يک شخص معيّن نميکند....» [1] .
پاسخ:
اوّلاً: ما که معتقد به ضرورت وجود يک معصوم در هر زمان هستيم، از باب قاعده لطف لازم ميدانيم که خداوند متعال به هر نحو ممکن آن معصوم را به مردم معرّفي کند. و با مراجعه به ادله حديثي و تاريخي پي ميبريم که صادقان و معصومان بعد از پيامبرصلي الله عليه وآله هر يک به نوبه خود معرفي شدهاند، که اوّل آنها حضرت عليعليه السلام و آخر آنها حضرت مهديعليه السلام است.
ثانياً: قول به عصمت امت بي معناست؛ زيرا امت از افراد تشکيل شدهاند که هيچ کدام داراي مقام عصمت نيستند، حال چگونه ممکن است عنوان انتزاعي از آن افراد داراي مقام عصمت باشد.
[1] همان، ج 16، ص 240.