طمع کافران

مراد از «کافران» در جمله (أَلْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ کَفَرُوا مِنْ دِينِکُمْ) تنها مشرکان مکّه يا حجاز نيستند، بلکه به علت مطلق بودنش، شامل مشرکان، بت پرستان، يهوديان و مسيحيان و... نيز مي‏شود.

تلاش کافران به اميد نفوذ در دين با انگيزه نابودي آن از برخي آيات قرآن کريم استفاده مي‏شود. خداي سبحان اهداف کافران را در محورهاي زير تشريح کرده است:

1 - ابتدا تلاش مي‏کردند تا چراغ دين را به طور کلّي خاموش کنند و اين نهال نو پا را از ريشه بيرون آورند: (يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَيَأْبَي اللَّهُ إِلّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ)؛ [1]  «آنان اراده دائمي دارند که نور خدا را با دهان‏هايشان خاموش کنند. در حالي که خدا مي‏خواهد نورش را تمام و کامل کند هر چند که کافران را خوش نيايد.»

2 - چون ديدند که موفّق به ريشه‏کن ساختن دين و خاموش کردن چراغ آن نشدند، تلاش کردند تا مسلمانان را از دين و آيينشان برگردانند: (لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَکُمْ حَتّي يَرُدُّوکُمْ عَنْ دِينِکُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا)؛ [2]  «مشرکان، پيوسته با شما مي‏جنگند، تا اگر بتوانند شما را از آيينتان برگردانند.»

اين تلاش فرهنگي و نظامي اختصاص به مشرکان ندارد، بلکه اهل کتاب نيز در چنين تلاش و کوششي بودند: (وَدَّ کَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ يَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمانِکُمْ کُفّاراً حَسَداً)؛ [3]  «بسياري از اهل کتاب دوست دارند شما را بعد از ايمان آوردنتان به کفر برگردانند.»

3 - بعد از بي ثمر ماندن کوشش‏هايشان در دو مرحله قبل، تلاش کردند تا با پيشنهادِ گرويدن به آيين يهود و نصاري، در حقيقت دين بدلي بسازند و حسّ دين گرايي آنان را اين گونه اقناع کنند. از اين رو به مردم عوام مي‏گفتند: (لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلّا مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصاري)؛ [4]  «کسي داخل بهشت نمي‏شود جز آن‏که يهودي يا نصراني باشد.» يا آنجا که مي‏فرمايد: (کُونُوا هُوداً أَوْ نَصاري تَهْتَدُوا [5] ) «يهودي يا نصراني باشيد تا هدايت شويد.»

سران کفر نيز در مقام توصيه به استقامت و پايداري مي‏گفتند: براي حفظ خدايانتان و عبادت آن‏ها، صبر و استقامت به خرج دهيد: (أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلي آلِهَتِکُمْ)؛ [6]  «برويد و بر خدايانتان استقامت و پايداري بورزيد.»

4 - بعد از آن‏که همه نقشه‏هاي پيشين آنان بر باد رفت، به فکر ديگري افتاده و خود را به آن دل خوش کردند و آن اين‏که محمّدصلي الله عليه وآله فرزند پسري ندارد تا جانشين او و ادامه دهنده راهش باشد. و نيز کسي را به طور علني به جانشيني خود نصب نکرده است، لذا نقشه‏ها را براي بعد از وفات رسول اکرم‏صلي الله عليه وآله ريختند و به آن دل خوش کرده بودند که در روز غدير خم رسول گرامي اسلام‏صلي الله عليه وآله حضرت علي‏عليه السلام را به عنوان جانشين خود معرفي کرده و در ميان جماعت بسياري بر اين سمت نصب نمود. اين جا بود که کافران و منافقان از اين نقشه خود نيز مأيوس شدند، و لذا خداوند متعال اين آيه را نازل کرد: (أَلْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ کَفَرُوا مِنْ دِينِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ أَلْيَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِينَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْکُمْ نِعْمَتي وَرَضِيتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِيناً)؛ [7]  «امروز کافران از [زوال] آيين شما مأيوس شدند، بنابر اين از آن‏ها نترسيد، و از [مخالفت] من بترسيد! امروز، دين شما را کامل کردم، و نعمت خود را بر شما تمام نمودم، و اسلام را به عنوان آيين [جاويدان] شما پذيرفتم.»

[1] سوره توبه، آيه 32.

[2] سوره بقره، آيه 217.

[3] سوره بقره، آيه 109.

[4] سوره بقره، آيه 111.

[5] سوره بقره، آيه 135.

[6] سوره ص، آيه 6.

[7] سوره مائده، آيه 3.