تفاوت امامان شيعه با ائمه بقيه مذاهب اسلامي
تفاوت امامان شيعه با ائمه بقيه مذاهب اسلامي
پرسش:
آيا تفاوتي بين امامان شيعه و ائمه بقيه مذاهب اسلامي وجود دارد؟
پاسخ:
امام در لغت به معناي پيشواي مردم «الامام هو المتقدم بالناس» مي باشد. به همين دليل، امام جماعت يا امام جمعه به کسي اطلاق مي شود که پيشواي مردم در نماز باشد. بقيه مذاهب چهارگانه اهل سنت نيز پيشوايان چهارگانه خود (امام ابوحنيفه، امام مالک، امام شافعي و امام احمد حنبل) را از آن جهت امام مي نامند که آن ها با اجتهاد و ابتکار خود، حلال و حرام را معين مي کرده اند.
در مذهب شيعه هم علما و فقهايي وجود دارند که در دوران غيبت امام دوازدهم، حضرتوليعصر ـ عجل الله تعالي فرج الشريف ـ بر اساس موازين چهارگانه «کتاب، سنت، عقل و اجماع» فتوا مي دهند و حلال و حرام را بر مردم معلوم مي کنند. ولي شيعيان بدان جهت آن ها را امام نمي دانند، زيرا امامت به معناي خلافت و ولايت و بصورت مطلق براي هر زمان و هر مکان توسط پيامبر و به امر الهي مختص به اوصياي دوازده گانه عترت طاهره مي باشد.[1] .
بعد از قرن پنجم و به دستور پادشاه وقت، علماي اهل سنت، باب اجتهاد را مسدود نمودند. آن ها آراي علما و فقها را جمع و منحصر به همان چهار فقيه فوق الذکر بنام امام کردند؛ يعني فقط آن چهار نفر را به رسميت شمردند. از آن زمان تاکنون مذاهب چهارگانه رايج شده است و مردم نيز مجبور به تبعيت يکي از آن ها شده اند.
آيا اين چهار نفر داراي ويژگي هاي بارز و منحصر به فردي هستند؟ برتري هاي هر کدام بر ديگري چيست که امت اسلام بايد بعد از قرن ها به اين چهار نفر رجوع کند؟ آيا اين احتمال وجود ندارد که در آينده مجتهدي تربيت شود و ظهور کند که از نظر علم و تقوا، به مراتب بالاتر از آن چهار نفر باشد؟ در اين صورت آيا هنوز مردم بايد پيرو همان چهار نفر باشند؟ چهار نفري که نه خود از اصحاب پيغمبر(صلي الله عليه وآله) بوده اند، نه او را ملاقات کرده اند و بعد ازمدتي مذهبي را ارائه کرده اند.
به همين دليل است که ما معتقد به جمود فکري در بين جامعه مسلمين (اهل سنت) هستيم، زيرا راه تعالي و ترقي و بحث مسائل روز و جديد بسته شده است. در صورتي که يکي از ويژگي هاي دين اسلام، حفظ اصول و ارزش هاي مذهبي و همراهي با قافله تمدن، در طول پيشرفت زمان است. اين يکي از دلايلي است که از نظر شيعه، تقليد ابتدائاً بر ميت جايز نيست و همواره بايد از يک مجتهد زنده تقليد نمود. لذا در فقه شيعه باب اجتهاد باز است و علماي شيعه بر اساس روايات پيامبر و اهل بيت پيامبر با در نظر گرفتن کليه مقتضيات زمان و مکان اجتهاد مي کنند و فتواي مناسب با آن مي دهند.
جالب تر اين که، بسياري از مذهب ديگر اسلامي که خود همچنان پيرو مرده ده قرن پيش مي باشند و پيروي مسلمانان را منحصر به يکي از مذاهب اربعه مي دانند، شيعيان را مرده پرست، رافضي و مشرک مي خوانند. در صورتي که هيچ نص صريحي در باره اين چهار نفر وجود ندارد، ولي امام و امامت شيعه، نص صريح پيغمبر بوده که از بيان مجدد آن خودداري مي شود.
از طرف ديگر لفظ امام را بارها پيامبر براي اميرالمؤمنين بکار بردند:
انس بن مالک مي گويد پيامبر فرمود: اولين کسي که از اين در وارد مي شود او امام متقين است و سيد و سرور مسلمانان و خاتم اوصياء يعسوب مؤمنان و کشاننده روسفيدان به بهشت است.[2] .
حاکم و بخاري و مسلم در صحيح روايت مي کنند پيامبر فرمود: سه چيز درباره علي به من وحي شد، سرور سيد مسلمانان و امام متقين و رهبر رو سفيدان بسوي بهشت.
[1] اما در محدوده زمان، مکان و شرايط خاصي امام بصورت اصطلاحي و به صورت مقيد داريم. مانند امام جماعت، امام جمعه يا امام در محدوده زماني خاص مانند امام خميني ـ که رهبري سياسي و مذهبي دارند که اين ها همه از علما هستند و هرگز جزو ائمه اصطلاحي بشمار نمي روند. ضمناً بايد دانست که ائمه شيعه را خداوند معين فرموده و از طريق پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) به مردم معرفي کرده و آن ها بر طبق ادله اي که در جاي خود آمده معصوم از خطا و گناه هستند و علم آن ها علم افاضي و اشراقي و لدني است. ولي ائمه ساير مذاهب بين علماي زيادي که با نام امام خوانده مي شوند، انتخاب شده اند که اولاً ربطي به عالم غيب ندارند، ثانياً علم آن ها نيز بر اساس اجتهاد و تأويل خود آن هاست، ثالثاً نه خود آن ها بلکه ديگران آن ها را معصوم از خطا و گناه نمي دانند.
[2] حلية الأولياء ـ کفاية الطالب....